remorseful

/rəˈmɔːrsfəl//rɪˈmɔːsfəl/

معنی: پشیمان، اندوهناک، نادم
معانی دیگر: پژمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: remorsefully (adv.), remorsefulness (n.)
(1) تعریف: filled with remorse.
مترادف: contrite, penitent, repentant, self-reproachful
متضاد: remorseless, unremorseful
مشابه: apologetic, ashamed, compunctious, guilty, regretful, rueful, sorry

- When he realized how much he had really hurt his brother, he was remorseful.
[ترجمه گوگل] وقتی فهمید چقدر برادرش را واقعا آزار داده است، پشیمان شد
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید که چقدر به برادرش صدمه زده است، پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Ten years in prison had not made him remorseful, and the board denied his petition for parole.
[ترجمه گوگل] ده سال زندان او را پشیمان نکرده بود و هیئت مدیره درخواست آزادی مشروط او را رد کرد
[ترجمه ترگمان] ده سال زندان او را ناراحت نکرده بود و هیات مدیره درخواست عفو مشروط می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: marked or caused by deep regret.
مترادف: contrite, penitent, repentant
مشابه: apologetic, ashamed, compunctious, guilty, rueful, self-reproachful, sorry

- She let out a remorseful groan.
[ترجمه گوگل] ناله‌ای پشیمان‌آمیز کشید
[ترجمه ترگمان] او با پشیمانی خود را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he is remorseful for what he has done
از آن چه کرده است پشیمان است.

2. He seemed genuinely remorseful for what he had done.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید واقعاً از کاری که کرده بود پشیمان است
[ترجمه ترگمان]او به راستی از کاری که کرده بود پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was genuinely remorseful.
[ترجمه گوگل]او واقعاً پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]او واقعا پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They saw a sometimes remorseful, if inarticulate and profane, Davis recount his now-familiar tale of killing 12-year-old Polly.
[ترجمه گوگل]آن‌ها دیویس را دیدند که گاهی اوقات پشیمان‌کننده، اگر چه غیرقابل بیان و ناسزا، داستان آشنای خود را درباره کشتن پولی 12 ساله بازگو می‌کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که دیویس داستان آشنای خود را درباره کشتن پولی ۱۲ ساله تعریف کرد، آن ها گاه احساس پشیمانی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beating remorseful and loud the mutable sands of the sea - shore.
[ترجمه گوگل]کتک زدن پشیمان و بلند شن های متغیر دریا - ساحل
[ترجمه ترگمان]شکست و برخورد با شن های ساحل دریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Xuan was remorseful, but he was too stubborn to admit he had been wrong.
[ترجمه گوگل]ژوان پشیمان بود، اما آنقدر سرسخت بود که قبول نکرد اشتباه کرده است
[ترجمه ترگمان]xuan ناراحت بود، اما بیش از آن لجباز بود که قبول کند که اشتباه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The minister well knew -- subtle, but remorseful hypocrite that he was!
[ترجمه گوگل]وزیر به خوبی می دانست -- منافق ظریف اما پشیمان که هست!
[ترجمه ترگمان]وزیر خوب میدونست … زیرکانه بود، اما اون ریاکار remorseful بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I want to put the more shamefaced and remorseful of them to work, Profumo style.
[ترجمه گوگل]من می خواهم شرمسارتر و پشیمان تر آنها را به کار ببرم، به سبک پروفومو
[ترجمه ترگمان]می خواهم خجالت زده و پشیمان از آن ها باشم تا کار کنم، به سبک Profumo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As you look remorseful I will forgive you.
[ترجمه گوگل]همانطور که پشیمان به نظر میرسی من تو را میبخشم
[ترجمه ترگمان]همان طور که تو پشیمان به نظر می رسی، من تو را می بخشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His voice assumed a remorseful tone as he apologized.
[ترجمه گوگل]صدایش در حالی که عذرخواهی می کرد لحن پشیمانی به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]صدایش لحن غمگینی به خود گرفت و عذرخواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He represented to the court that the accused was very remorseful.
[ترجمه گوگل]او به دادگاه اظهار داشت که متهم بسیار پشیمان است
[ترجمه ترگمان]او به دادگاه نشان داد که متهم بسیار پشیمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An A major-F major chord progression is heard as the remorseful Achilles reflects on his men who died through his fault.
[ترجمه گوگل]زمانی که آشیل پشیمان به مردانی که به تقصیر او مرده‌اند فکر می‌کند، یک پیشرفت آکورد ماژور A ماژور به گوش می‌رسد
[ترجمه ترگمان]یک پیشرفت عمده F - F [ F ] به عنوان the پشیمانی در مردانی که در اثر خطای او جان باختند به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can't you let lad go just for this once? He is genuinely remorseful.
[ترجمه گوگل]آیا نمی توانی پسر را فقط برای این یک بار رها کنی؟ او واقعاً پشیمان است
[ترجمه ترگمان]نمی توانی به پسرک اجازه بدهی که فقط یک بار برای این کار برود؟ او واقعا پشیمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The truth is that a woman is extremely susceptible to a man who remorseful.
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که یک زن به شدت در معرض یک مرد پشیمان است
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که یک زن به شدت به مردی حساس است که از آن پشیمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ashurst bit at his sleeve, to stifle a groan of remorseful longing.
[ترجمه گوگل]آشورست آستین او را گاز گرفت تا ناله اشتیاق پشیمان کننده را خفه کند
[ترجمه ترگمان]Ashurst در آستین او گاز گرفت تا ناله پشیمانی را خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشیمان (صفت)
sorry, contrite, regretful, remorseful, penitent

اندوهناک (صفت)
sad, sorrowful, remorseful, penitent, woeful, distressful, rueful, tristful

نادم (صفت)
regretful, remorseful, penitent

انگلیسی به انگلیسی

• regretful, sorrowful, characterized by feelings of guilt
someone who is remorseful has strong feelings of regret and guilt about something that they have done; a formal word.

پیشنهاد کاربران

پشیمان. نادم
مثال:
But when they became remorseful
اما زمانی که آنها نادم و پشیمان شدند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : remorse
✅️ صفت ( adjective ) : remorseful / remorseless
✅️ قید ( adverb ) : remorsefully / remorselessly
دارای عذاب وجدان

بپرس