معنی: مهاجرمعانی دیگر: (به ویژه در مورد انگلیسی هایی که سابقا در مستعمرات زندگی می کردند) دریافت کننده ی وجوه ارسالی از انگلیس، کسیکه بامید دریافت پول از کسان خود بغربت میرود
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: a man who lives abroad, as, formerly, in a British colony, supported mostly by remittances from home.
مترادف ها
مهاجر (اسم)
expatriate, fugitive, colonist, refugee, emigrant, emigre, evacuee, out-migrant, remittance man