1. the reminiscence of those events saddened her
یادآوری آن حوادث او را افسرده کرد.
2. Reminiscence can produce a lot more responses, because you're tapping into a person's past which is theirs alone.
[ترجمه گوگل]یادآوری میتواند پاسخهای بسیار بیشتری را به همراه داشته باشد، زیرا شما در حال استفاده از گذشته یک شخص هستید که تنها مال اوست
[ترجمه ترگمان]reminiscence می توانند پاسخ های بسیار بیشتری تولید کنند، چون شما به گذشته فرد ضربه می زنید که تنها آن ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. First, reminiscence highlights older people's assets rather than their disabilities.
[ترجمه گوگل]اول، یادآوری خاطرات، دارایی های افراد مسن را به جای ناتوانی های آنها برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]اول، خاطره به جای ناتوانی های آن ها، دارایی های افراد مسن را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Willetts detects in these later stories a reminiscence of a Minoan initiation ordeal.
[ترجمه گوگل]ویلتس در این داستانهای بعدی یادآوری از مصیبتهای آغاز مینوسی را تشخیص میدهد
[ترجمه ترگمان]Willetts در این داستان های بعدی یک خاطره از یک امتحان شروع دوران کوتاه را تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Less personal reminiscence might allow greater clarity about the grubby political reality of Indira's Congress.
[ترجمه گوگل]یادآوری کمتر شخصی ممکن است به وضوح بیشتر در مورد واقعیت سیاسی کثیف کنگره ایندیرا اجازه دهد
[ترجمه ترگمان]خاطره کم تر شخصی ممکن است به وضوح بیشتر در مورد واقعیت سیاسی کثیف کنگره ایندیرا گاندی را مجاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Zohra Labrooy was the ideal audience for reminiscence or confession.
[ترجمه گوگل]زهرا لبروی مخاطب ایده آل برای خاطره گویی یا اعتراف بود
[ترجمه ترگمان]زهره Labrooy برای خاطره یا اعتراف مخاطب ایده آل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Given all these factors, reminiscence should be an extremely valuable counselling aid.
[ترجمه گوگل]با توجه به همه این عوامل، یادآوری خاطره باید یک کمک مشاوره ای فوق العاده ارزشمند باشد
[ترجمه ترگمان]با توجه به تمام این فاکتورها، خاطره باید یک کمک بسیار با ارزش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Reminiscence can provide the counsellor with an initial point of contact with the counsellee.
[ترجمه گوگل]خاطره گویی می تواند نقطه تماس اولیه مشاور را با مشاور ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]reminiscence می تواند مشاور را با یک نقطه آغازین تماس با the فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A heady mixture of reminiscence and connoisseurship of the least pretentious, most illuminating sort.
[ترجمه گوگل]آمیزه ای پرمخاطب از خاطره گویی و خبره از کم ادعایی ترین و روشنگرترین نوع
[ترجمه ترگمان]یک ترکیب بی پروایی از خاطره و connoisseurship از the، most sort
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A good example are the reminiscence and life history projects now active in many areas of the country.
[ترجمه گوگل]نمونه خوب پروژه های خاطره گویی و تاریخ زندگی است که اکنون در بسیاری از مناطق کشور فعال است
[ترجمه ترگمان]نمونه خوب این است که پروژه های تاریخ و تاریخچه زندگی در بسیاری از مناطق کشور فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In reminiscence, you build up from past life to the present.
[ترجمه گوگل]در یادآوری، شما از زندگی گذشته تا زمان حال ساخته اید
[ترجمه ترگمان]در خاطره، شما از زندگی گذشته تا زمان حال ساخته می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This hopefully will provide a wealth of reminiscence and anecdote, and might take place anywhere from Putney to Paris.
[ترجمه گوگل]این امیدواریم خاطرات و حکایت های فراوانی را ارائه دهد و ممکن است در هر جایی از پوتنی تا پاریس اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]این امر باعث می شود که یک داستان مربوط به خاطره و داستان را فراهم آورد، و ممکن است در هر جایی از Putney تا پاریس برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A faint smile of reminiscence appeared on her face. .
[ترجمه گوگل]لبخند کمرنگی از خاطره روی صورتش نقش بست
[ترجمه ترگمان]لبخند کم رنگی از خاطره بر چهره او ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There is a reminiscence of her mother in the way she talks.
[ترجمه گوگل]در نحوه صحبت کردنش خاطره ای از مادرش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به طرز حرف زدنش خاطره مادرش را یاد می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید