1. i am still remindful of what you said
آنچه را که گفتی هنوز به یاد دارم.
2. I need to find all remindful things in my mind, such as the street with many phoenix trees.
[ترجمه گوگل]من باید همه چیزهای یادآور را در ذهنم پیدا کنم، مانند خیابانی که درختان ققنوس زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]من باید تمام چیزهایی که تو ذهنم هست رو پیدا کنم، مثل خیابان با چند درخت ققنوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Put forward remindful points for selection and application of steam stripping valve in design, so as to have long term and steady operation.
[ترجمه گوگل]نکات یادآوری را برای انتخاب و کاربرد شیر استریپ بخار در طراحی مطرح کنید تا عملکرد طولانی مدت و پایدار داشته باشید
[ترجمه ترگمان]نکات remindful برای انتخاب و کاربرد شیر تخلیه بخار در طراحی را به کار ببرید تا یک عملیات طولانی مدت و پایدار داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This paper introduces the working principle, assembly and adjustment of the remindful machine circuit.
[ترجمه گوگل]این مقاله اصل کار، مونتاژ و تنظیم مدار ماشین یادآور را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله اصل کار، مونتاژ و تنظیم مدار دستگاه remindful را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. After the price interval in the journey when user him set or memory, can carry mail custom-built get remindful, and do not need to pay close attention to this website repeatedly.
[ترجمه گوگل]پس از فاصله زمانی قیمت در سفر زمانی که کاربر او را تنظیم یا حافظه، می توانید نامه سفارشی ساخته شده دریافت یادآوری، و نیازی به توجه زیادی به این وب سایت به طور مکرر
[ترجمه ترگمان]بعد از فاصله قیمت در سفر زمانی که کاربر مجموعه یا حافظه را تعیین می کند، می تواند آدرس پست سفارشی را حمل کند، و نیازی نیست که به طور مکرر به این وب سایت توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. No matter when are you getting online, can get remindful.
[ترجمه گوگل]مهم نیست چه زمانی آنلاین می شوید، می توانید یادآوری کنید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست چه زمانی شما آنلاین می شوید، می توانید remindful را به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It seems that all the time we spent together is to be remindful. It seems that all my memories are redundant. Undoubtedly, I know, I can barely forget you.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تمام زمانی که با هم گذرانده ایم برای یادآوری است انگار تمام خاطراتم زائد است بدون شک می دانم که به سختی می توانم تو را فراموش کنم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه تمام زمانی که ما با هم بودیم تبدیل به \"remindful\" شده به نظر می رسه تمام خاطراتی که از بین رفته بدون شک، می دونم، به سختی می تونم فراموشت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید