1. a rude reminder of his sufferings
یادآور تکان دهنده ی مشقت های او
2. he tied a string around his finger as a reminder
برای یادآوری ریسمانی به دور انگشت خود بست.
3. It always took a final reminder to get her to pay her share of the rent.
[ترجمه گوگل]همیشه برای وادار کردن او به پرداخت سهم خود از اجاره بها آخرین یادآوری لازم بود
[ترجمه ترگمان]همیشه یک یادآوری نهایی برای این بود که او را وادار به پرداخت سهم اجاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I have had another reminder from the library.
[ترجمه گوگل]من یک یادآوری دیگر از کتابخانه داشتم
[ترجمه ترگمان]یه یادآوری دیگه از کتابخونه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her face was a poignant reminder of the passing of time.
[ترجمه گوگل]چهره او یادآور گذر زمان بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش حاکی از یادآوری زمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Occasional bursts of gunfire are a reminder that the rebels are still active.
[ترجمه گوگل]شلیک گلوله های گاه به گاه یادآور این است که شورشیان هنوز فعال هستند
[ترجمه ترگمان]انفجار اتفاقی گلوله یادآور این است که شورشیان هنوز فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This latest attack is a grim reminder of how vulnerable our airports are to terrorist attack.
[ترجمه گوگل]این حمله اخیر یادآوری تلخ است از آسیب پذیری فرودگاه های ما در برابر حملات تروریستی
[ترجمه ترگمان]این حمله اخیر یادآور شوم این است که چقدر فرودگاه های ما در برابر حملات تروریستی آسیب پذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The accident was a salutary reminder of the dangers of climbing.
[ترجمه گوگل]این حادثه یادآور خطرات کوهنوردی بود
[ترجمه ترگمان]این حادثه یک یادآور مفید از خطرات بالا رفتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Venice was a painful reminder of her marriage.
[ترجمه گوگل]ونیز یادآوری دردناک ازدواج او بود
[ترجمه ترگمان]ونیز یادآور دردناکی از ازدواج او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The incident served as a timely reminder of just how dangerous mountaineering can be.
[ترجمه گوگل]این حادثه به عنوان یادآوری به موقع بود که کوهنوردی چقدر می تواند خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان]این حادثه به عنوان یک یادآور به موقع از این که کوه یخی چقدر می تواند خطرناک باشد، به عمل آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The article concludes with a chilling reminder that the disease can strike anyone at any time.
[ترجمه گوگل]این مقاله با یادآوری وحشتناکی به پایان می رسد که این بیماری می تواند هر کسی را در هر زمانی مبتلا کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله با یک یادآور دلسرد کننده به این نتیجه می رسد که این بیماری می تواند هر زمانی به کسی حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The letter was an uncomfortable reminder of my debts.
[ترجمه گوگل]نامه یادآور بدهی های من بود
[ترجمه ترگمان]این نامه یادآور ناراحت کننده ای از بدهی های من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The temple ruins are a distant reminder of a vanished empire.
[ترجمه گوگل]ویرانه های معبد یادآور دوردست یک امپراتوری ناپدید شده است
[ترجمه ترگمان]خرابه های معبد یک یادآوری دور از یک امپراطوری ناپدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The monument stands as a chilling reminder of man's inhumanity to man.
[ترجمه گوگل]این بنای یادبود به عنوان یادآوری هولناک از غیرانسانی بودن انسان نسبت به انسان است
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبودی به عنوان یک یاد chilling و غیر انسانی است که انسان را به یاد می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It was a sharp reminder of how dangerous the world can be.
[ترجمه گوگل]این یادآوری تیز بود که جهان چقدر می تواند خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان]این یک یادآوری تیز از این بود که دنیا چقدر می تواند خطرناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید