remembrancer

/rɪˈmembrənsə//rɪˈmembrənsə/

یادآور، به یاد انداز، یاداوری کننده، مامور وصول مطالبات سلطنتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something or someone that causes one to remember; reminder.

جمله های نمونه

1. When he left, we presented a remembrancer of BUPTMSTC to express our respect.
[ترجمه گوگل]وقتی او رفت، ما یک یادگار از BUPTMSTC برای ابراز احترام ارائه کردیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او رفت، ما یک remembrancer از BUPTMSTC را برای ابراز احترام به ما ارائه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The glittering, exquisite and vivid Architecture Remembrancer selects artificial crystal and metal and adopts unique process inlay to demagnify the symbolized building.
[ترجمه گوگل]معماری پر زرق و برق، نفیس و زنده یادگاری، کریستال و فلز مصنوعی را انتخاب می کند و تزئینات فرآیندی منحصر به فردی را برای بزرگ جلوه دادن ساختمان نمادین به کار می گیرد
[ترجمه ترگمان]معماری درخشان، زیبا و درخشان، کریستال و فلز مصنوعی را انتخاب می کند و فرآیند منحصر به فرد را برای تزیین کردن نماد به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has ever been chose as the remembrancer of import international conference and was collected by the famous person both nationally and internationally.
[ترجمه گوگل]تا به حال به عنوان یادگار همایش بین المللی واردات انتخاب شده و توسط این شخص مشهور در سطح ملی و بین المللی جمع آوری شده است
[ترجمه ترگمان]این کشور تا به حال به عنوان رئیس کنفرانس بین المللی واردات انتخاب شده است و توسط فرد مشهور در سطح ملی و بین المللی جمع آوری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remembrancer and Abhorsen, and much else besides.
[ترجمه گوگل]یادگار و ابهورسن و خیلی چیزهای دیگر
[ترجمه ترگمان]remembrancer و Abhorsen و چیزهای دیگری غیر از این
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Queen's Remembrancer used to collect rents owed to the King or Queen.
[ترجمه گوگل]یادگار ملکه برای جمع آوری اجاره های بدهکار به پادشاه یا ملکه استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]ملکه s برای جمع آوری rents که به پادشاه یا ملکه بدهکار بودند، به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He gave it to me, and with the necklace I make over to you all the duty of remembering the original giver. It is to be a family remembrancer.
[ترجمه گوگل]او آن را به من داد و من با گردنبند تمام وظیفه را به یاد هدیه دهنده اصلی بر عهده تو می گذارم این است که یک یادگار خانوادگی باشد
[ترجمه ترگمان]او آن را به من داد، و با آن گردن بند که من به تو واگذار کردم، همه وظیفه را به یاد آوردن یک دهنده اصل باید هر دو نفر ما را به یاد داشته پاشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس