rematch

/ˈriːˈmæt͡ʃ//ˈriːmæt͡ʃ/

مسابقه برگشت

جمله های نمونه

1. Duff said he would be demanding a rematch.
[ترجمه گوگل]داف گفت که خواستار مسابقه مجدد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]دف گفت که او تقاضای یک مسابقه دیگر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stanford will face UCLA in a rematch.
[ترجمه گوگل]استنفورد در یک مسابقه برگشت به مصاف UCLA خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]استنفورد در بازی مجدد با UCLA رو به رو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both teams are preparing for the rematch.
[ترجمه گوگل]هر دو تیم برای بازی برگشت آماده می شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو تیم در حال آماده شدن برای مسابقه مجدد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A rematch with Nigel Benn is no closer to being written into this year's domestic calendar.
[ترجمه گوگل]مسابقه مجدد با نایجل بن به ثبت شدن در تقویم داخلی امسال نزدیکتر نیست
[ترجمه ترگمان]مسابقه مجدد با نایجل Benn دیگر به تقویم خانوادگی این سال نوشته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But at Stradey, at the rematch of last season's Cup finalists, Mr Wag's dictum was borne out again.
[ترجمه گوگل]اما در استرادی، در مسابقه برگشت فینالیست های جام حذفی فصل گذشته، حرف آقای واگ دوباره تایید شد
[ترجمه ترگمان]اما در Stradey، در مسابقه مجدد نهایی نهایی جام در فصل گذشته، دستور آقای Wag دوباره منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Warriors get another exhibition rematch on Thursday, when they take on the Hornets at Charlotte. . . .
[ترجمه گوگل]واریرز روز پنجشنبه، زمانی که در شارلوت به مصاف هورنتز می‌رود، یک مسابقه مجدد نمایشگاهی دیگر برگزار می‌کند
[ترجمه ترگمان]The در روز پنج شنبه، زمانی که شارلوت هورنتز را در شارلوت در شارلوت اجاره کردند، بار دیگر به مصاف یکدیگر خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We await the rematch with interest.
[ترجمه گوگل]ما با علاقه منتظر بازی برگشت هستیم
[ترجمه ترگمان]منتظر مسابقه برگشت با منافع هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An Aikman-Turner rematch would be several years and a handful of concussions too late.
[ترجمه گوگل]یک مسابقه مجدد آیکمن-ترنر چندین سال و چند ضربه مغزی خیلی دیر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مسابقه مجدد Aikman - ترنر چند سال و نیز چند ضربه مغزی بسیار دیر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the rematch, the Packers may learn that Kevin Williams is more than willing to play a starring role.
[ترجمه گوگل]در بازی برگشت، پکرها ممکن است متوجه شوند که کوین ویلیامز بیش از حد مایل به ایفای یک نقش اصلی است
[ترجمه ترگمان]در بازی دیگر، تیم پکرز ممکن است یاد بگیرد که کوین ویلیامز بیشتر مایل است نقش بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I hope to have my rematch someday.
[ترجمه گوگل]امیدوارم روزی بازی برگشتم را داشته باشم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم یه روز دیگه rematch داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The expected NBA Finals rematch between the Lakers and the Knickerbockers failed to materialize because New York was eliminated in the Eastern Conference round-robin.
[ترجمه گوگل]بازی مجدد مورد انتظار فینال NBA بین لیکرز و نیکربوکرز محقق نشد زیرا نیویورک در دور رفت و برگشت کنفرانس شرق حذف شد
[ترجمه ترگمان]مسابقه مجدد فینال NBA در NBA بین \"لیکرز\" و \"knickerbockers\" نتوانست جامه عمل بپوشد، زیرا نیویورک در دور دوم کنفرانس \"رابین\" (رابین robin)حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Valencia rematch is being held on the 25th anniversary of that match, which ended in a draw because officials feared for the health of both competitors.
[ترجمه گوگل]بازی برگشت والنسیا در بیست و پنجمین سالگرد آن مسابقه برگزار می شود که به دلیل نگرانی مسئولان برای سلامتی هر دو رقیب، با تساوی به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]مسابقه مجدد والنسیا در ۲۵ امین سالگرد این مسابقه برگزار خواهد شد که به دلیل ترس مقامات از سلامتی هر دو رقیب به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the rematch the Japanese won by two miles. So the American company fired the rower.
[ترجمه گوگل]در بازی برگشت ژاپنی ها با اختلاف دو مایلی پیروز شدند بنابراین شرکت آمریکایی پاروزن را اخراج کرد
[ترجمه ترگمان]در مسابقه دیگر، ژاپنی ها تا دو مایل دیگر پیروز شدند بنابراین، شرکت آمریکایی پارو بها را پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The debate this week was a rematch of last year's.
[ترجمه گوگل]مناظره این هفته تکرار مناظره سال گذشته بود
[ترجمه ترگمان]مناظره در این هفته در سال گذشته مجددا برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make compatible again, harmonize again; schedule a second game between two particular teams; compete against someone again (as in an athletic game)

پیشنهاد کاربران

بپرس