remarkably


بطور قابل ملاحظه، بطور برجسته، فوق العاده

جمله های نمونه

1. They divorced with remarkably little rancour.
[ترجمه گوگل]آنها با کینه ای بسیار کم طلاق گرفتند
[ترجمه ترگمان]خیلی با کینه و کینه از هم طلاق گرفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The frescoes have survived remarkably well.
[ترجمه گوگل]نقاشی های دیواری به طور قابل توجهی زنده مانده اند
[ترجمه ترگمان]نقاشی های آب رنگ به نحو قابل ملاحظه ای زنده مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We'd expected a few glitches, but everything's gone remarkably smoothly.
[ترجمه گوگل]ما انتظار داشتیم که چند اشکال وجود داشته باشد، اما همه چیز به طرز قابل توجهی به آرامی پیش رفت
[ترجمه ترگمان]ما انتظار کمی اشتباه داشتیم، اما همه چیز به طور قابل ملاحظه ای آهسته پیش رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She plays the violin remarkably well.
[ترجمه گوگل]ویولن را فوق العاده خوب می نوازد
[ترجمه ترگمان]او ویولون را خیلی خوب می نوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The three portraits are remarkably similar.
[ترجمه گوگل]این سه پرتره به طرز چشمگیری شبیه هم هستند
[ترجمه ترگمان]این سه پرتره به طور قابل توجهی مشابه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The former hostage is in remarkably good shape considering his ordeal.
[ترجمه گوگل]گروگان سابق با توجه به مصیبت هایش در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]گروگان سابق در حالی که محاکمه او را بررسی می کند، به شکل بسیار خوبی در حال شکل گرفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Charles was brave and remarkably good-humoured.
[ترجمه گوگل]چارلز شجاع و به طرز چشمگیری خوش خلق بود
[ترجمه ترگمان]چارلز شجاع و فوق العاده خوش اخلاق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was remarkably successful in business.
[ترجمه گوگل]او در تجارت بسیار موفق بود
[ترجمه ترگمان]به طور قابل ملاحظه ای در تجارت موفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's adopted a remarkably light-hearted attitude towards the situation.
[ترجمه گوگل]او نگرش بسیار سبک دلانه ای نسبت به این وضعیت اتخاذ کرده است
[ترجمه ترگمان]او با رفتاری بسیار جدی نسبت به این موقعیت پذیرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The man had a huge head of remarkably black, unruly hair.
[ترجمه گوگل]مرد سر بزرگی از موهای سرکش و سیاه داشت
[ترجمه ترگمان]این مرد، موهای پرپشت و سرکش و سرکش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All the hostages, when released from captivity, looked remarkably fit and well.
[ترجمه گوگل]همه گروگان ها، زمانی که از اسارت آزاد شدند، به طرز قابل توجهی خوش اندام و خوب به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]همه گروگان ها که از اسارت آزاد شده بودند به طور قابل ملاحظه ای مناسب و سالم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Given his age, he's a remarkably fast runner.
[ترجمه گوگل]با توجه به سنش، او یک دونده فوق العاده سریع است
[ترجمه ترگمان]با توجه به سن و سال خودش یک دونده فوق العاده سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The two reports are remarkably similar.
[ترجمه گوگل]این دو گزارش به طور قابل توجهی مشابه هستند
[ترجمه ترگمان]این دو گزارش به طور قابل توجهی مشابه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Inflation has decelerated remarkably over the past two years.
[ترجمه گوگل]تورم در دو سال گذشته به طرز چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تورم در طی دو سال گذشته به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To the untrained eye, the two flowers look remarkably similar.
[ترجمه گوگل]برای یک چشم آموزش ندیده، این دو گل به طرز قابل توجهی شبیه به هم هستند
[ترجمه ترگمان]در چشم آموزش ندیده، این دو گل بسیار شبیه هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• notably, in a noteworthy manner; exceptionally, unusually

پیشنهاد کاربران

Amazing, grippingly
substantially
اگر این واژه، قبل از یک ترکیب وصفی بیاید، ممکن است معناهای زیر را بدهد:
صرفاً، منحصراً، بکلّی
مثال:
remarkably visual aesthetic
اصول زیباییِ صرفاً بصری
remarkably = به طور چشمگیر، به طور قابل توجهی، به طور برجسته، به طور قابل ملاحضه، به طور فوق العاده ای ، به طور استثنایی /جالب اینکه، نکته قابل توجه، قابل توجه اینکه
examples:
1 - She has remarkably good skin for her age.
...
[مشاهده متن کامل]

او به نسبت سن خود از پوست به طور فوق العاده ای خوب برخوردار است.
2 - It is a remarkably noisy and crowded city.
این شهر به طور قابل توجهی شلوغ و پر سر و صدا است.
3 - Remarkably, she wasn't hurt in the crash.
نکته قابل توجه اینکه، که او در تصادف آسیبی ندیده است.
4 - He's adopted a remarkably light - hearted attitude towards the situation.
او یک نگرش به طور قابل ملاحضه ای سبک بینانه نسبت به این وضعیت اتخاذ کرده است.
5 - She looked remarkably composed throughout the funeral.
او در طول مراسم تشییع جنازه به طور قابل توجهی خونسرد به نظر می رسید.
6 - Elizabeth is remarkably well - informed.
الیزابت به طور فوق العاده ای آگاه است.
7 - the actor was remarkably calm before his performance.
بازیگر قبل از اجرا به طرز چشمگیری خونسرد بود.

به طور مشهودی - به شکل ملموسی
فوقالعاده چشمگیر ( برجسته ) که آدم با دیدنش حظ میکنه
I could not take my eyes off him
It is extraordinary beautiful
It was an honor to look at it
A wonderful man . . . . Do not blink
Hide
...
[مشاهده متن کامل]

چشمم رو نمیتونستم ازش بردارم
فوق العاده زیباست
با نگاه به آن حظ میکردم مایه افتخار بود
یه مرد فوق العاده . . . .
چشم نخوره
پنهان بماند نگه داری شود

به نقل از هزاره:
1 - جالب اینکه، شگفت اینکه، گفتنی اینکه، شایان ذکر است که
2 - به طرز استثنایی، به طور چشمگیری، به نحو فوق العاده ای
جالب این که.
remarkably similar
این ترکیب یک هم آیند پرکاربرد در زبان انگلیسی است.
بطور چشمگیری شبیه
فوق العلاده شبیه
به طرز چشمگیری
به طور قابل توجه - به طور استثنایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس