فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: remains, remaining, remained
حالات: remains, remaining, remained
• (1) تعریف: to continue without a change in quality or state.
• مترادف: abide, continue, dwell, last, persist, stay
• مشابه: bide, endure, hold, linger, obtain, persevere, rest, rest, stand, subsist
• مترادف: abide, continue, dwell, last, persist, stay
• مشابه: bide, endure, hold, linger, obtain, persevere, rest, rest, stand, subsist
- Even after their divorce they remained friendly.
[ترجمه سمیه] رابطه آنها حتی پس از طلاق دوستانه باقی ماند|
[ترجمه هادی] آن دو پس از طلاق نیز، ارتباط دوستانه ای با هم داشتند|
[ترجمه گوگل] حتی پس از طلاق آنها دوستانه باقی ماندند[ترجمه ترگمان] آن ها حتی پس از طلاق دوستانه باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor told him to remain in bed and get some rest.
[ترجمه گوگل] دکتر به او گفت که در رختخواب بماند و کمی استراحت کند
[ترجمه ترگمان] دکتر به او گفت که در رختخواب بماند و استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دکتر به او گفت که در رختخواب بماند و استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The old house was shut up and remained so for years.
[ترجمه آسمان] خانه قدیمی بسته بود و برای سالها باقی ماند.|
[ترجمه آسمان] خانه قدیمی بود و بر ای سالها بسته باقی ماند.|
[ترجمه محمدرضا] خانه قدیمی بسته بود و برای سال ها ( بسته ) باقی ماند.|
[ترجمه گوگل] خانه قدیمی بسته شد و سال ها به همین شکل باقی ماند[ترجمه ترگمان] خانه قدیمی بسته بود و سال ها می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to stay or be left in the same place after others have gone.
• مترادف: abide, linger, stay, tarry
• متضاد: depart
• مشابه: survive, wait
• مترادف: abide, linger, stay, tarry
• متضاد: depart
• مشابه: survive, wait
- We remained by the car while the others hitchhiked into town.
[ترجمه گوگل] ما در کنار ماشین ماندیم در حالی که بقیه با اتوتوپ وارد شهر شدند
[ترجمه ترگمان] ما در اتومبیل باقی ماندیم در حالی که بقیه وارد شهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما در اتومبیل باقی ماندیم در حالی که بقیه وارد شهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Out of all those oranges we bought, only two remain.
[ترجمه آسمان] از آن همه پرتقال که ما خریده بودیم. فقط دو تا باقی ماند.|
[ترجمه Hh] از آن همه پرتقال که خریدیم فقط دوتا باقی مانده است|
[ترجمه گوگل] از آن همه پرتقال که خریدیم، فقط دو عدد باقی مانده است[ترجمه ترگمان] از آن پرتقال ها که خریده بودیم، فقط دو نفر باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to be left as still to be seen, said, or in some way acted upon.
• مشابه: abide, exist
• مشابه: abide, exist
- Who will win remains to be seen.
[ترجمه آسمان] چه کسی برنده خواهد شد تا دیده شود.|
[ترجمه سمیه] باید دید چه کسی برنده خواهد شد ( باقی خواهد ماند )|
[ترجمه گوگل] باید دید چه کسی برنده خواهد شد[ترجمه ترگمان] چه کسی برنده خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Three trees remain to be planted.
[ترجمه S.A.Z.rt.7600] سه درخت مانده تا کاشته شود|
[ترجمه گوگل] سه درخت برای کاشت باقی مانده است[ترجمه ترگمان] سه درخت باقی خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید