1. I relive that fateful day over and over in my mind.
[ترجمه گوگل]آن روز سرنوشت ساز را بارها و بارها در ذهنم زنده می کنم
[ترجمه ترگمان]آن روز شوم را بارها و بارها به یاد می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The girls watch the tape, eager to relive their victory against UCLA.
[ترجمه گوگل]دختران این نوار را تماشا می کنند و مشتاق هستند که پیروزی خود را در برابر UCLA دوباره زنده کنند
[ترجمه ترگمان]دخترها نوار را نگاه می کنند و مشتاق بودند که پیروزی خود را بر ضد UCLA تکرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I wish I could relive my childhood.
[ترجمه گوگل]کاش می توانستم دوران کودکی ام را دوباره زنده کنم
[ترجمه ترگمان]ای کاش میتونستم دوران کودکی - م رو به یاد بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He often wished he could relive the heady days of his youth.
[ترجمه گوگل]او اغلب آرزو می کرد که ای کاش می توانست روزهای پرمخاطره جوانی اش را دوباره زنده کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب آرزو می کرد که ای کاش می توانست روزه ای سرکش جوانی را به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She had a sudden desperate longing to relive last night - at least, the part up until when they had said goodnight.
[ترجمه گوگل]او یک اشتیاق ناامیدانه ناگهانی داشت که دیشب را دوباره زنده کند - حداقل تا زمانی که شب بخیر گفتند
[ترجمه ترگمان]او دلش می خواست آخرین شب گذشته را به یاد بیاورد - حداقل تا وقتی که شب به خیر گفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's about a woman who is forced to relive her past when she discovers her long-lost brother.
[ترجمه گوگل]این در مورد زنی است که با کشف برادر گمشده خود مجبور می شود گذشته خود را دوباره مرور کند
[ترجمه ترگمان]در مورد زنی است که مجبور می شود گذشته او را به یاد بیاورد وقتی که او برادر گم شده خود را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Relive the most glorious defeat in the history of any franchise in any sport.
[ترجمه گوگل]با شکوه ترین شکست تاریخ هر فرنچایز در هر ورزشی را دوباره زنده کنید
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Payment by automatic direct debit will further relive your administrative burden.
[ترجمه گوگل]پرداخت از طریق بدهی مستقیم خودکار بار اداری شما را بیشتر کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]پرداخت با بدهی مستقیم اتوماتیک بیش از پیش بار اجرایی شما را زنده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I moved here last month to relive my memories.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته به اینجا نقل مکان کردم تا خاطراتم را زنده کنم
[ترجمه ترگمان]من ماه پیش اومدم اینجا که خاطراتم رو به یاد بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dementors force us to relive our very worst memories.
[ترجمه گوگل]دمنتورها ما را مجبور می کنند تا بدترین خاطرات خود را دوباره زنده کنیم
[ترجمه ترگمان]دیوانه سازها ما را مجبور می کنند که خاطرات بسیار worst را به یاد بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Objective : To study the relive pain theory of Bidens bipinnata L.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه تئوری درد زنده Bidens bipinnata L
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مطالعه تئوری درد زنده of bipinnata L
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You can relive as often as you want.
[ترجمه گوگل]می توانید هر چند وقت یکبار که بخواهید دوباره زندگی کنید
[ترجمه ترگمان] میتونی هر طور که دلت خواست تکرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let's enter the paper theatre and relive childhood memories from long ago.
[ترجمه گوگل]بیایید وارد تئاتر کاغذی شویم و خاطرات دوران کودکی را از مدت ها قبل مرور کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید به تئاتر کاغذی وارد شویم و خاطرات دوران کودکی را از مدت ها پیش مرور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید