reline

/ˌriːˈlaɪn//ˌriːˈlaɪn/

دوباره خط کشی کردن، خط تازه کشیدن، استر نو انداختن، پارچه کتانی تازه دوختن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: relines, relining, relined
(1) تعریف: to put new lines on.

(2) تعریف: to put in or provide with a new lining.

پیشنهاد کاربران

بپرس