religiousness


دینداری، دیانت، پیروی مذهب، خداترسی

جمله های نمونه

1. His religiousness is dialectically related to his sinfulness.
[ترجمه گوگل]دینداری او از نظر دیالکتیکی با گناهکاری او مرتبط است
[ترجمه ترگمان]مذهب گرایی او مربوط به گناه او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In your vision, is charity a part of religiousness?
[ترجمه گوگل]آیا در بینش شما صدقه بخشی از دینداری است؟
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه شما، خیریه بخشی از مذهب گرایی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The developmental trend of religiousness has differences on gender and grade of the Muslim adolescents who live in the local minority municipality.
[ترجمه گوگل]روند رشد دینداری در جنسیت و درجه نوجوانان مسلمان ساکن در شهرداری اقلیت محلی تفاوت هایی دارد
[ترجمه ترگمان]روند رشد مذهب گرایی در زمینه جنسیت و درجه نوجوانان مسلمان که در شهرداری اقلیت محلی زندگی می کنند، تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is one of the most essential parts of religiousness .
[ترجمه گوگل]یکی از ضروری ترین اجزای دینداری است
[ترجمه ترگمان]آیا یکی از اساسی ترین بخش های مذهب گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can realize its religiousness through significance of the sacrifice explained by Confucian Dong Zhongshu.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم مذهبی بودن آن را از طریق اهمیت قربانی که توسط کنفوسیوس دونگ ژونگ شو توضیح داده شده است، درک کنیم
[ترجمه ترگمان]می توانیم religiousness را از طریق اهمیت قربانی که توسط Dong Zhongshu توضیح داده شده است درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fear of the Lord is the religiousness of knowledge.
[ترجمه گوگل]خوف از پروردگار دینی بودن علم است
[ترجمه ترگمان]ترس از خداوند، religiousness دانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is the nature of Confucian religiousness?
[ترجمه گوگل]ماهیت دینداری کنفوسیوس چیست؟
[ترجمه ترگمان]ماهیت of کنفوسیوسی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When words like justice, religiousness, virtue, wisdom, etc. were used by others, he would ask the speaker to explain them and then dissect the answers to show how they wrong or illogical.
[ترجمه گوگل]وقتی کلماتی مانند عدالت، دینداری، فضیلت، حکمت و غیره توسط دیگران به کار می‌رفت، از گوینده می‌خواست آن‌ها را توضیح دهد و سپس پاسخ‌ها را تشریح می‌کرد تا نشان دهد که چقدر اشتباه یا غیرمنطقی هستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که کلمات نظیر عدالت، مذهب گرایی، فضیلت، حکمت و غیره توسط دیگران مورد استفاده قرار می گرفتند، از گوینده بخواهد که آن ها را توضیح دهد و سپس سوالات را تشریح کند تا نشان دهد آن ها چگونه نادرست یا غیر منطقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Due to Religiousness A is the perpetual basis of all religions and the situation of Kierkegaard's self-consciousness, it occupied most weight of "Kierkegaardianism" and worked upon best.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه دینداری الف پایه همیشگی همه ادیان است و موقعیت خودآگاهی کی یرکگارد، بیشترین وزن «کی یرکگاردیانیسم» را به خود اختصاص داده و بهترین کار را بر آن داشته است
[ترجمه ترگمان]به خاطر religiousness A اساس همیشگی همه مذاهب و وضعیت خودآگاهی Kierkegaard است، آن بیشتر وزن \"Kierkegaardianism\" را اشغال کرده و بر روی بهترین ها کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The discussion about the question whether Confucianism is a kind of religion and Confucian religiousness, is one of most important events in the Confucian history of 20th century.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد این که آیا کنفوسیوس نوعی دین است و دینداری کنفوسیوس، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ کنفوسیوس قرن بیستم است
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد این سوال که آیا Confucianism نوعی مذهب و مذهب گرایی کنفوسیوسی است، یکی از مهم ترین رویداده ای تاریخ کنفوسیوسی در قرن بیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His care in observing the rules of good health amounted to a kind of religiousness.
[ترجمه گوگل]اهتمام او به رعایت احکام سلامتی، نوعی دینداری بود
[ترجمه ترگمان]توجه او به رعایت مقررات سلامت خوب به نوعی of تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Before Buddha there were religions but never a pure religiousness. Man was not yet mature.
[ترجمه گوگل]قبل از بودا مذاهب وجود داشت اما دینداری خالص هرگز انسان هنوز بالغ نشده بود
[ترجمه ترگمان]پیش از بودا، مذاهب بودند، اما هرگز مذهب گرایی خالص نبودند بشر هنوز به بلوغ نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, psychoanalysis has proved that either in ancient times or in modern times, money and its corresponding system are both stemmed from irrationality, religiousness and uselessness.
[ترجمه گوگل]با این حال، روانکاوی ثابت کرده است که چه در دوران باستان و چه در دوران معاصر، پول و سیستم مربوط به آن هر دو ناشی از غیرعقلانی بودن، مذهبی بودن و بی فایده بودن است
[ترجمه ترگمان]با این حال، روان کاوی ثابت کرده است که در دوران باستان یا در زمان مدرن، پول و سیستم متناظر آن هم از نامعقول بودن، religiousness و uselessness ریشه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In addition, as for the approach of religious dialogue, Hick emphasized philosophical dialectics; while Panikkar stuck to religiousness as his firm stand and the religious meanings of dialogue.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در مورد رویکرد گفتگوی دینی، هیک بر دیالکتیک فلسفی تأکید کرد; در حالی که پانیککار به دینداری به عنوان موضع محکم خود و معانی دینی گفتگو پایبند بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در مورد رویکرد گفتمان دینی، hick به دیالوگ های فلسفی تاکید کرد، در حالی که Panikkar به مذهب گرایی به عنوان موضع محکم خود و معنای مذهبی گفتگو پایبند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being religious, piousness, devoutness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : religion / religiosity / religiousness
✅️ صفت ( adjective ) : religious
✅️ قید ( adverb ) : religiously

بپرس