religious ritual

جمله های نمونه

1. The church's view, that marriages sanctioned by religious ritual should not be broken, is reflected in divorce laws.
[ترجمه گوگل]دیدگاه کلیسا مبنی بر اینکه ازدواج‌هایی که بر اساس آیین‌های مذهبی مجاز است نباید شکسته شوند، در قوانین طلاق منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه کلیسا، ازدواج با مراسم مذهبی نباید درهم شکسته شود، در قوانین طلاق منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The perehera is unlike any other religious ritual in the world because its procession includes up to 100 elephants.
[ترجمه گوگل]Perhera شبیه هیچ آیین مذهبی دیگری در جهان نیست زیرا راهپیمایی آن شامل 100 فیل است
[ترجمه ترگمان]The برخلاف هیچ نوع مراسم مذهبی دیگری در دنیا نیست، زیرا این مراسم شامل ۱۰۰ فیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The local phenomena of religious ritual is a very important issue in religious studies.
[ترجمه گوگل]پدیده‌های محلی مناسک دینی موضوع بسیار مهمی در علوم دینی است
[ترجمه ترگمان]پدیده محلی تشریفات مذهبی یک مساله بسیار مهم در مطالعات مذهبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Quran Reading is an important religious ritual for Muslims in Guangzhou.
[ترجمه گوگل]قرائت قرآن یک مراسم مذهبی مهم برای مسلمانان گوانگجو است
[ترجمه ترگمان]خواندن قرآن، یک مراسم مذهبی مهم برای مسلمانان در گوانگ ژو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somehow that combination, of Jewish religious ritual and the proudest Hungarian patriotism, is especially poignant.
[ترجمه گوگل]به نحوی ترکیبی از مراسم مذهبی یهودیان و افتخارآمیزترین میهن پرستی مجارستانی، به ویژه تحسین برانگیز است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ترکیبی از مراسم مذهبی یهودی و the میهن پرستی مجارستان، به ویژه poignant است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While we are at Dazaifu Tenmangu, a religious ritual is being carried out. But I have no idea what it is about.
[ترجمه گوگل]در حالی که ما در Dazaifu Tenmangu هستیم، یک مراسم مذهبی در حال انجام است اما من نمی دانم در مورد چیست
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما در Dazaifu Tenmangu هستیم، یک مراسم مذهبی انجام می شود اما نمی دانم چه خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The religious ritual called "tonsuring" symbolises the pilgrim's desire to overcome their ego.
[ترجمه گوگل]مراسم مذهبی به نام «تنسورینگ» نمادی از تمایل زائر برای غلبه بر نفس خود است
[ترجمه ترگمان]مراسم مذهبی موسوم به \"tonsuring\" نماد تمایل زائران برای غلبه بر نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Master of Law is carrying out a religious ritual at the altar.
[ترجمه گوگل]استاد حقوق در حال برگزاری مراسم مذهبی در محراب است
[ترجمه ترگمان]استاد قانون یک مراسم مذهبی را در محراب انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The concentration of religious ritual at the Temple made Jerusalem a place of pilgrimage and an important commercial center.
[ترجمه گوگل]تمرکز مراسم مذهبی در معبد، اورشلیم را به زیارتگاه و مرکز تجاری مهم تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]تمرکز مراسم مذهبی در پرستشگاه بیت المقدس را به یک مکان زیارتی و یک مرکز تجاری مهم تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gold Teeth saw God as a Power, and religious ritual as a means of harnessing that Power for great practical good, her good.
[ترجمه گوگل]دندان های طلا خدا را به عنوان یک قدرت می دیدند و مناسک مذهبی را وسیله ای برای مهار آن قدرت برای نفع عملی بزرگ می دانستند
[ترجمه ترگمان]طلا، خدا را به عنوان یک قدرت دید، و مراسم مذهبی به عنوان وسیله ای برای مهار قدرت برای خوب عملی، خوب او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Canaanite religious ritual took place in small temples that housed cultic statues. There were stone pillars, perhaps symbols of the gods, or memorials to the dead.
[ترجمه گوگل]مراسم مذهبی کنعانیان در معابد کوچکی برگزار می شد که مجسمه های مذهبی را در خود جای داده بودند ستون های سنگی، شاید نمادی از خدایان، یا یادبود مردگان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مراسم مذهبی Canaanite در معابد کوچکی برگزار شد که مجسمه cultic را در خود جای داد ستون های سنگی و شاید نشانه هایی از خدایان و یادگار مردگان دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pouring of a liquid offering as a religious ritual.
[ترجمه گوگل]ریختن نذری به عنوان یک مراسم مذهبی
[ترجمه ترگمان]ریختن یک مایع به عنوان یک مراسم مذهبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It depicted what he took to be some sort of religious ritual.
[ترجمه گوگل]آن چیزی را که او نوعی مراسم مذهبی می دانست به تصویر می کشید
[ترجمه ترگمان]آن چیزی را که او می خواست نوعی مراسم مذهبی باشد به تصویر کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Continuity was assured by the performance becoming enshrined in a religious ritual which could never be broken for fear of offending the gods.
[ترجمه گوگل]تداوم اجرا با گنجاندن اجرا در یک آیین مذهبی که هرگز نمی‌توانست از ترس توهین به خدایان شکسته شود، تضمین شد
[ترجمه ترگمان]پیوستگی به وسیله نمایش در یک مراسم مذهبی تضمین شده بود که هرگز نمی توانست به خاطر ترس از رنجاندن خدایان شکسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One needs to study the planning of the buildings, and sculptures and objects normally associated with religious ritual.
[ترجمه گوگل]لازم است برنامه ریزی ساختمان ها، مجسمه ها و اشیایی که معمولاً با مراسم مذهبی مرتبط هستند، مطالعه شود
[ترجمه ترگمان]فرد باید برنامه ریزی ساختمان ها را مطالعه کند و مجسمه ها و اشیایی که معمولا با تشریفات مذهبی مرتبط هستند را مورد مطالعه قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• religious ceremonies performed on specific occasions

پیشنهاد کاربران

بپرس