relies . . . . تکیه می کند
relies on . . . . متکی است به
relies heavily. . . . . به شدت متکی است
relied. . . . . تکیه داد
relied on . . . . تکیه کرد
relied upon. . . . . متکی بود
.
.
همگی از ریشه rely اعتماد کردن می باشند
relies on . . . . متکی است به
relies heavily. . . . . به شدت متکی است
relied. . . . . تکیه داد
relied on . . . . تکیه کرد
relied upon. . . . . متکی بود
.
.
همگی از ریشه rely اعتماد کردن می باشند
اشاره کردن
استناد کردن ( حقوق )
وابسته بودن
متکی به ، پایبند به
بستگی داشتن