relief pitcher

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in baseball, a pitcher brought into a game to relieve another pitcher, often at a crucial moment.

(2) تعریف: a pitcher who is regularly used in this way.

جمله های نمونه

1. A relief pitcher took over in the top of the fifth.
[ترجمه گوگل]یک پارچ امدادی در بالای پنجمی جای گرفت
[ترجمه ترگمان]یک پارچ امدادی در بالای سر پنجم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The relief pitcher closed with two runs in the second inning.
[ترجمه گوگل]پارچ امدادی با دو دوش در اینینگ دوم بسته شد
[ترجمه ترگمان]تنگ امدادی با دو ران در inning دوم بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jack does not mind being a relief pitcher.
[ترجمه گوگل]جک بدش نمی آید که یک پارچ امدادی باشد
[ترجمه ترگمان] جک \"ناراحت نمی شه که یه پارچ آرام بخش باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The relief pitcher got credit for a save.
[ترجمه گوگل]پارچ امداد برای یک نجات اعتبار دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]استفاده از پرتاب کننده برای نجات دادن هم اعتبار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Radtz, a right - handed relief pitcher, came into the game it the seventh inning.
[ترجمه گوگل]Radtz، یک پرتاب کننده امدادی راست دست، در هفتمین دوره وارد بازی شد
[ترجمه ترگمان]Radtz، یک پارچ کمک به دست راست دست، در دور هفتم بازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our scouts feel that Ryan can be an outstanding relief pitcher.
[ترجمه گوگل]پیشاهنگان ما احساس می کنند که رایان می تواند یک پارچ امداد برجسته باشد
[ترجمه ترگمان]scouts ما احساس میکنن که \"رایان\" میتونه یه پارچ \"outstanding\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since I don't have a direct line to Hank Aaron or former New York Mets relief pitcher Don Aase, my first entry is Henry Abbott, the excellent basketball writer who runs the TrueHoop blog at ESPN. com.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من ارتباط مستقیمی با هنک آرون یا دان آسه پیشین تیم امدادی نیویورک متس ندارم، اولین ورودی من هنری ابوت است، بسکتبال نویس عالی که وبلاگ TrueHoop را در ESPN اداره می کند com
[ترجمه ترگمان]از آنجا که من یک خط مستقیم به هنک آرون یا تنگ relief Mets نیویورک ندارم، اولین ورودی من هنری ابوت، نویسنده بسکتبال عالی است که وبلاگ TrueHoop را در ESPN نمایش می دهد com
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has been not only a blocking back but a relief pitcher for Mr.
[ترجمه گوگل]او نه تنها یک بازدارنده بود، بلکه یک کوزه امداد برای آقای
[ترجمه ترگمان]او نه تنها راه برگشت بلکه یک پارچ آسوده برای آقای نای تلی است،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

یعنی پرتاب کنندهٔ ذخیره / امدادی در بیسبال.
relief pitcher بازیکنی است که وسط بازی وارد می شود تا جای starting pitcher را بگیرد؛ معمولاً وقتی پرتاب کنندهٔ اصلی خسته شده، خراب کرده، یا باید جلوی فاجعه گرفته شود.
...
[مشاهده متن کامل]

او را می آورند وقتی اوضاع دارد می ریزد، نه وقتی همه چیز عالی است.
Chatgpt