relevancy

/ˈreləvənsi//ˈreləvənsi/

معنی: رابطه، ارتباط، ربط
معانی دیگر: relevance رابطه

جمله های نمونه

1. The concepts of purpose, relevancy and reasonableness can be used in an intensive or less intensive fashion.
[ترجمه گوگل]مفاهیم هدف، مرتبط بودن و معقول بودن را می توان به صورت فشرده یا کمتر فشرده مورد استفاده قرار داد
[ترجمه ترگمان]مفاهیم هدف، ربط و منطقی بودن را می توان در یک مد فشرده یا کم تر مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, conclusions were given on quantitative analysis of relevancy among superior industries in Yangtze River Delta.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نتیجه گیری در مورد تجزیه و تحلیل کمی مربوط به صنایع برتر در دلتای رودخانه یانگ تسه داده شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کمی ربط بین صنایع برتر در دلتای رودخانه Yangtze ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Relevancy is a key question in practicing arp.
[ترجمه گوگل]ارتباط یک سوال کلیدی در تمرین arp است
[ترجمه ترگمان]Relevancy یک سوال کلیدی در تمرین arp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The selection criteria are based on content, topic relevancy, educational value, accuracy, communication skills and creativity.
[ترجمه گوگل]معیارهای انتخاب بر اساس محتوا، ارتباط موضوع، ارزش آموزشی، دقت، مهارت های ارتباطی و خلاقیت است
[ترجمه ترگمان]معیارهای انتخاب مبتنی بر محتوا، موضوع ربط، ارزش آموزشی، دقت، مهارت های ارتباطی و خلاقیت می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The acquisition of the knowledge of word relevancy is one of the hot topics in human language technology.
[ترجمه گوگل]کسب دانش مربوط به کلمات یکی از موضوعات داغ در فناوری زبان بشری است
[ترجمه ترگمان]کسب اطلاعات مربوط به واژه ربط یکی از موضوعات داغ در زمینه فن آوری زبان انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The keystone of the relevancy of policy and service system was systematically considered and analyzed.
[ترجمه گوگل]سنگ اصلی ارتباط خط مشی و سیستم خدماتی به طور سیستماتیک در نظر گرفته شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سنگ تاج گذاری مربوط به سیاست و نظام خدمات به طور سیستماتیک در نظر گرفته شد و مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The invention utilizes the relevancy among the video picture frames to dynamically adjust the channel bandwidth and can reduce prediction error and allocate channel more correctly.
[ترجمه گوگل]این اختراع از ارتباط میان قاب‌های تصویر ویدئویی برای تنظیم پویا پهنای باند کانال استفاده می‌کند و می‌تواند خطای پیش‌بینی را کاهش دهد و کانال را به‌طور صحیح‌تر تخصیص دهد
[ترجمه ترگمان]این اختراع از تناسب بین فریم های تصویر ویدیویی استفاده می کند تا به طور پویا پهنای باند کانال را تنظیم کند و می تواند خطای پیش بینی را کاهش داده و کانال را به درستی تخصیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A semantic search algorithm based on document relevancy is proposed.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم جستجوی معنایی بر اساس ارتباط سند پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم جستجوی معنایی براساس ربط مدارک پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Semantic relevancy computation is used to solve structural disambiguity in parsing syntactic.
[ترجمه گوگل]محاسبه ارتباط معنایی برای حل ابهامات ساختاری در تجزیه نحوی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]محاسبه ربط معنایی برای حل disambiguity ساختاری در تجزیه نحوی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rule of relevancy is a fundamental rule in Anglo-American Evidence law.
[ترجمه گوگل]قاعده ربط یک قاعده اساسی در حقوق شواهد انگلیسی-آمریکایی است
[ترجمه ترگمان]قاعده ربط یک قاعده بنیادی در قانون شواهد Anglo - آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The third and fourth bullets address the Relevancy problem - the reason people click on the ads is because they find them interesting in the current context.
[ترجمه گوگل]گلوله های سوم و چهارم به مشکل Relevancy می پردازند - دلیل اینکه مردم روی تبلیغات کلیک می کنند این است که آنها را در شرایط فعلی جالب می دانند
[ترجمه ترگمان]گلوله های سوم و چهارم به مساله Relevancy می پردازند - دلیلی که مردم بر روی آگهی کلیک می کنند این است که آن ها آن ها را در شرایط فعلی جالب می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The relevancy of audit evidence is one of important attribute of audit evidence, and also a significant standard of audit evidence judgment.
[ترجمه گوگل]مرتبط بودن شواهد حسابرسی یکی از ویژگی های مهم شواهد حسابرسی و همچنین استاندارد قابل توجهی برای قضاوت شواهد حسابرسی است
[ترجمه ترگمان]ربط دادن مدرک حسابرسی یکی از ویژگی های مهم مدارک حسابرسی و همچنین استاندارد مهمی از قضاوت مدارک حسابرسی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This article discusses the internal relevancy, principles and value-orientation of the real estate mortgage register.
[ترجمه گوگل]این مقاله به ارتباط داخلی، اصول و جهت گیری ارزشی ثبت رهن املاک و مستغلات می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد تناسب داخلی، اصول و جهت گیری ارزش املاک املاک و مستغلات بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Integration of search, community, personalization and content builds the foundation for relevancy in people's lives.
[ترجمه گوگل]ادغام جستجو، جامعه، شخصی‌سازی و محتوا پایه و اساس ارتباط را در زندگی افراد می‌سازد
[ترجمه ترگمان]یکپارچگی تحقیق، جامعه، شخصی سازی و محتوا، پایه و اساس ربط را در زندگی مردم می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So while the irrelevant inbound link was ignored, the outbound links still got counted, diluting the relevancy score of many websites.
[ترجمه گوگل]بنابراین در حالی که پیوند ورودی نامربوط نادیده گرفته شد، پیوندهای خروجی همچنان شمارش می‌شوند و امتیاز مربوط به بسیاری از وب‌سایت‌ها را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که لینک های ورودی بی ربط نیز نادیده گرفته شدند، لینک های خروجی هنوز شمارش می شوند، امتیاز ربط بسیاری از وب سایت ها را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رابطه (اسم)
connection, linkage, bond, tie, relation, respect, relevance, nexus, dash, relevancy, connexion, liaison, contingence

ارتباط (اسم)
connection, coherence, coherency, correlation, relation, relationship, relevance, communication, correspondence, relevancy, connexion, liaison, correspondency, hookup, intercommunication

ربط (اسم)
connection, junction, juncture, conjunction, correlation, concern, tie, relevance, contiguity, relevancy, connexion, rapport

تخصصی

[حسابداری] مربوط بودن

انگلیسی به انگلیسی

• pertinence, relatedness, state of being connected to the current subject

پیشنهاد کاربران

بپرس