released

جمله های نمونه

1. she released all claims regarding personal injury
در مورد صدمه ای که به او وارد شده بود صرفنظر کرد.

2. they released the prisoners
زندانیان را آزاد کردند.

3. he was released on his own recognizance
با قید التزام که از خودش اخذ شده بود آزاد شد.

4. the bombers released their bombs and banked off
هواپیماهای بمب افکن بمب های خود را رها کردند و یک وری (پرواز کردند و) دور شدند.

5. he was recently released from jail
او اخیرا از زندان آزاد شد.

6. the hostages were released
گروگان ها آزاد شدند.

7. finally he relented and released the hostages
بالاخره به رحم آمد و گروگان ها را رها کرد.

8. Police arrested several men, who were later released.
[ترجمه گوگل]پلیس چند مرد را دستگیر کرد که بعدا آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]پلیس چندین مرد را دستگیر کرد که بعدا آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I bought it the day it was released.
[ترجمه گوگل]روزی که عرضه شد خریدم
[ترجمه ترگمان]آن را روزی که آزاد شد خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prisoner was released early because of good conduct.
[ترجمه گوگل]این زندانی به دلیل حسن خلق زودتر آزاد شد
[ترجمه ترگمان]متهم به دلیل رفتار خوب آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Death released him from his suffering.
[ترجمه گوگل]مرگ او را از رنج رها کرد
[ترجمه ترگمان]مرگ او را از رنج و رنج نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fox was released into the wild when it was old enough to fend for itself.
[ترجمه Atousa] روباه هنگامی که به اندازه کافی بزرگ شد که از خود دفاع کند، در حیاه وحش رها شد.
|
[ترجمه گوگل]روباه زمانی که به اندازه کافی بزرگ شده بود به حیات وحش رها شد
[ترجمه ترگمان]روباه وقتی به اندازه کافی قدیمی بود که بتواند از خودش دفاع کند، به حیات وحش تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was released on parole after serving two years.
[ترجمه گوگل]او پس از دو سال حبس به صورت مشروط آزاد شد
[ترجمه ترگمان]او پس از دو سال خدمت در آزادی مشروط آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Figures to be officially released this week reveal that long - term unemployment is still rising.
[ترجمه گوگل]ارقامی که این هفته به طور رسمی منتشر می شود نشان می دهد که بیکاری طولانی مدت همچنان در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]ارقام منتشر شده در این هفته فاش خواهند کرد که نرخ بیکاری طولانی مدت هنوز در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I released the horse and it ran away.
[ترجمه گوگل]اسب را رها کردم و پا به فرار گذاشت
[ترجمه ترگمان]اسب را رها کردم و فرار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A dangerous amount of radioactivity was released into the environment last month.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته مقدار خطرناکی از رادیواکتیویته در محیط منتشر شد
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته مقدار زیادی از رادیواکتیویته در محیط زیست منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] آزاد شده - رهاشده

انگلیسی به انگلیسی

• liberated, set free, emancipated; made available to the general public; surrendered, given up (law)

پیشنهاد کاربران

خلاص شده_رها شده
I pulled a few strings to get you released
بری الذمه و مبرا شدن
ارایه شده. . منتشرشده. . رهاشده
ازاد شده
Release: put an album ، CD، DVD، film. Onto the market so people can buy it released
آشکار شده ( علنی شده )
منتشر شد انتشار پیدا کرد
رهاشده
در اپتیک هندسی به معنی منتشر شده
مانند ray released یعنی پرتوی منتشر شده
منتشره
آزاد شده، رها شده
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . Accese some thing to other people
اعمال شده
اکران شدن
منتشر شده
available for people: They were talking about a novel whose released movie has been on at the theaters=>it means that:They were talking about a novel whose movie was available for people to watch and that has been on at theaters
ازاد
مرخص شده/آزاد شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس