relay over

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
منتقل کردن / ارسال کردن / بازتاب دادن / انتقال پیام
در زبان فنی، ارتباطی، یا استعاری:
اشاره به ارسال یا انتقال اطلاعات، پیام، یا سیگنال از یک نقطه به نقطه ی دیگر، به ویژه در زمینه های ارتباطی یا رسانه ای
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( ارتباطی – انتقال پیام ) :**
ارسال یا انتقال پیام، اطلاعات، یا دستور از یک شخص یا دستگاه به دیگری
مثال: The operator relayed the message over the radio.
اپراتور پیام رو از طریق رادیو منتقل کرد.
2. ** ( فنی – سیگنال یا داده ) :**
در زمینه ی فناوری یا مخابرات، انتقال داده یا سیگنال از یک نقطه به نقطه ی دیگر، معمولاً از طریق دستگاه واسطه
مثال: The signal was relayed over multiple towers.
سیگنال از طریق چند برج منتقل شد.
3. ** ( استعاری – بازتاب یا بازگویی ) :**
بازگویی یا انتقال نظر، احساس، یا تجربه از طرف دیگران
مثال: She relayed over what the team had discussed.
اون چیزی رو که تیم بحث کرده بود منتقل کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
transmit – pass on – forward – echo – carry – broadcast