اسم ( noun )
• (1) تعریف: diversion or recreation designed to refresh the body and mind.
• مترادف: amusement, diversion, entertainment, fun
• مشابه: letdown
• مترادف: amusement, diversion, entertainment, fun
• مشابه: letdown
- Our resort offers the utmost in relaxation and comfort.
[ترجمه گوگل] استراحتگاه ما نهایت آرامش و آسایش را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] تفریحگاه ما حداکثر آرامش و راحتی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تفریحگاه ما حداکثر آرامش و راحتی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a release from sustained effort.
• مترادف: break, repose, respite, rest
• متضاد: tension
• مشابه: unbending
• مترادف: break, repose, respite, rest
• متضاد: tension
• مشابه: unbending
- They have ten minutes for relaxation between the exams.
[ترجمه گوگل] آنها ده دقیقه برای استراحت بین امتحانات فرصت دارند
[ترجمه ترگمان] آن ها برای استراحت بین امتحانات ده دقیقه فرصت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها برای استراحت بین امتحانات ده دقیقه فرصت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a loosening, slackening, or letting go.
• مترادف: freeing, loosening, release, slackening
• متضاد: tension
• مشابه: unbending
• مترادف: freeing, loosening, release, slackening
• متضاد: tension
• مشابه: unbending
- A hot bath is good for the relaxation of the muscles.
[ترجمه گوگل] حمام آب گرم برای آرامش عضلات مفید است
[ترجمه ترگمان] حمام گرم برای آرامش ماهیچه ها خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حمام گرم برای آرامش ماهیچه ها خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a release from control, strictness, or discipline.
• مترادف: unbending
• مترادف: unbending
- This decade saw a relaxation of government control of the media.
[ترجمه گوگل] در این دهه کنترل دولت بر رسانه ها کاهش یافت
[ترجمه ترگمان] این دهه باعث آرامش کنترل دولت در رسانه ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این دهه باعث آرامش کنترل دولت در رسانه ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Relaxation of the dress code allows the students to wear shorts again.
[ترجمه گوگل] آرام شدن کد لباس به دانش آموزان اجازه می دهد دوباره شلوارک بپوشند
[ترجمه ترگمان] تمدد اعصاب از کد لباس به دانش آموزان اجازه می دهد که دوباره شلوارک بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمدد اعصاب از کد لباس به دانش آموزان اجازه می دهد که دوباره شلوارک بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید