1. He is hoping to relaunch his film career.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که دوباره فعالیت سینمایی خود را آغاز کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که حرفه فیلم خود را دوباره راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که حرفه فیلم خود را دوباره راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The band are hoping to relaunch their career with a new song and a new image.
[ترجمه گوگل]گروه امیدوار است با آهنگی جدید و تصویری جدید کار خود را از سر بگیرد
[ترجمه ترگمان]گروه امیدوارند که حرفه خود را با یک آهنگ جدید و یک تصویر جدید دوباره آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گروه امیدوارند که حرفه خود را با یک آهنگ جدید و یک تصویر جدید دوباره آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They plan to relaunch it as a stand-alone company.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند آن را به عنوان یک شرکت مستقل راه اندازی مجدد کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند آن را به عنوان یک شرکت مستقل راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند آن را به عنوان یک شرکت مستقل راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sceptics suggest the Minitel's relaunch is little more than a stay of execution.
[ترجمه گوگل]شکاکان پیشنهاد می کنند که راه اندازی مجدد Minitel چیزی بیش از توقف اجرای آن است
[ترجمه ترگمان]Sceptics نشان می دهند که راه اندازی مجدد s کمی بیشتر از یک دوره اعدام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Sceptics نشان می دهند که راه اندازی مجدد s کمی بیشتر از یک دوره اعدام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A noisy relaunch with attendant superstars will certainly attract lots of attention.
[ترجمه گوگل]یک راه اندازی مجدد پر سر و صدا با سوپراستارهای همراه مطمئناً توجه بسیاری را به خود جلب خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد راه اندازی مجدد با superstars همراه قطعا توجه بسیاری را به خود جلب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد راه اندازی مجدد با superstars همراه قطعا توجه بسیاری را به خود جلب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The daily Tageszeitung used the occasion to relaunch the debate about legalising the use of cannabis.
[ترجمه گوگل]روزنامه Tageszeitung از این مناسبت برای شروع مجدد بحث در مورد قانونی کردن استفاده از حشیش استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]The روزانه از این فرصت برای راه اندازی بحث درباره قانونی شدن استفاده از گیاه شاهدانه استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The روزانه از این فرصت برای راه اندازی بحث درباره قانونی شدن استفاده از گیاه شاهدانه استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A solid deal, and possibly a relaunch of the product, will happen by year-end, says Interactive.
[ترجمه گوگل]به گفته Interactive، یک معامله محکم، و احتمالاً عرضه مجدد محصول، تا پایان سال اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]تعاملی می گوید: یک معامله محکم، و احتمالا راه اندازی مجدد محصول، تا پایان سال رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعاملی می گوید: یک معامله محکم، و احتمالا راه اندازی مجدد محصول، تا پایان سال رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Alexon embarked on a relaunch of its Essex brand last summer, aimed at the older, shorter woman.
[ترجمه گوگل]الکسون تابستان گذشته شروع به راه اندازی مجدد نام تجاری اسکس خود کرد که هدف آن زنان مسن تر و کوتاه قدتر بود
[ترجمه ترگمان]Alexon در تابستان گذشته شروع به راه اندازی مجدد نام تجاری اسکس خود کرد که هدف آن زنان مسن تر و کوتاه تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Alexon در تابستان گذشته شروع به راه اندازی مجدد نام تجاری اسکس خود کرد که هدف آن زنان مسن تر و کوتاه تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The relaunch expenses paid off, doubling sales at many outlets, according to marketing director Peter Holmes.
[ترجمه گوگل]به گفته پیتر هلمز، مدیر بازاریابی، هزینههای راهاندازی مجدد نتیجه داد و فروش را در بسیاری از فروشگاهها دو برابر کرد
[ترجمه ترگمان]به گفته پیتر هولمز مدیر بازاریابی، هزینه راه اندازی دوباره پرداخت شد و فروش در بسیاری از فروشگاه ها را دو برابر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به گفته پیتر هولمز مدیر بازاریابی، هزینه راه اندازی دوباره پرداخت شد و فروش در بسیاری از فروشگاه ها را دو برابر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We will relaunch the Cooperative Development Agency. Build partnership in industry.
[ترجمه گوگل]آژانس توسعه تعاون را دوباره راه اندازی خواهیم کرد ایجاد مشارکت در صنعت
[ترجمه ترگمان]ما آژانس توسعه تعاونی را راه اندازی خواهیم کرد شراکت در صنعت را ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما آژانس توسعه تعاونی را راه اندازی خواهیم کرد شراکت در صنعت را ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The relaunch of the NASA satellite is awaiting White House approval and is going through the budget process for next year.
[ترجمه گوگل]پرتاب مجدد ماهواره ناسا در انتظار تایید کاخ سفید است و مراحل بودجه سال آینده را طی می کند
[ترجمه ترگمان]راه اندازی دوباره ماهواره ناسا منتظر تصویب کاخ سفید است و سال آینده از فرآیند بودجه می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راه اندازی دوباره ماهواره ناسا منتظر تصویب کاخ سفید است و سال آینده از فرآیند بودجه می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One rounds is a relaunch of the old Yugoslav football league, albeit under a different name.
[ترجمه گوگل]یک راند راه اندازی مجدد لیگ فوتبال قدیمی یوگسلاوی است، البته با نامی دیگر
[ترجمه ترگمان]یک دور، راه اندازی مجدد لیگ فوتبال یوگسلاوی، البته تحت نام دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دور، راه اندازی مجدد لیگ فوتبال یوگسلاوی، البته تحت نام دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Failed to relaunch setup. Terminating.
[ترجمه jafar_f] راه اندازی مجدد با مشکل مواجه شد. در حال خاتمه دادن|
[ترجمه گوگل]راه اندازی مجدد راه اندازی نشد خاتمه دادن[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد شکست خورد Terminating
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The whole initiative is a major plank in a beefy relaunch of Picture Lions, timed for May.
[ترجمه گوگل]کل این ابتکار یک پلانک اصلی در راه اندازی مجدد فیلم شیرهای تصویر است که برای ماه می تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]کل این طرح، یک تخته بزرگ است که راه اندازی مجدد شیرها تصویر را که برای ماه می برنامه ریزی شده است، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کل این طرح، یک تخته بزرگ است که راه اندازی مجدد شیرها تصویر را که برای ماه می برنامه ریزی شده است، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید