relativity

/ˌreləˈtɪvəti//ˌreləˈtɪvɪti/

معنی: نسبیت، نسبی بودن، فرضیه نسبی، فلسفه نسبیه
معانی دیگر: (فیزیک) نسبیت، نظریه (دیدمان) نسبیت، (فلسفه) نسبی گرایی، نسبیت گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or condition of being relative.

(2) تعریف: in physics, a theory that time and space are relative, not absolute, and that all motion must be defined relative to a frame of reference.

جمله های نمونه

1. special relativity
(فیزیک) نسبیت خاص

2. the theory of relativity
نظریه ی نسبیت (دیدمان همچندی)

3. According to the theory of relativity, nothing can travel faster than light.
[ترجمه گوگل]طبق نظریه نسبیت، هیچ چیز نمی تواند سریعتر از نور حرکت کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه نسبیت، هیچ چیز نمی تواند سریع تر از نور حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally they accepted Einstein's relativity.
[ترجمه گوگل]سرانجام نسبیت اینشتین را پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]سرانجام نسبیت انیشتین را پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The theory of relativity originates with Albert Einstein.
[ترجمه گوگل]نظریه نسبیت از آلبرت انیشتین سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]نظریه نسبیت از آلبرت انیشتین سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some people find the idea of relativity difficult to grasp.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم درک ایده نسبیت را دشوار می دانند
[ترجمه ترگمان]برخی افراد ایده نسبیت را مشکل می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is no relativity between the two matters.
[ترجمه گوگل]هیچ نسبیتی بین این دو موضوع وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ نسبیت بین این دو موضوع وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Einstein formulated the Theory of Relativity in 190
[ترجمه گوگل]انیشتین نظریه نسبیت را در سال 190 تدوین کرد
[ترجمه ترگمان]انیشتین تئوری نسبیت را در سال ۱۹۰ تدوین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But then, Newtonian mechanics appeared precisely accurate, until Relativity was discovered.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، مکانیک نیوتنی دقیقاً دقیق ظاهر شد، تا اینکه نسبیت کشف شد
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن، مکانیک نیوتونی درست به نظر می رسد، تا زمانی که نسبیت کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fact that Einstein's general theory of relativity turned out to predict singularities led to a crisis in physics.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که نظریه نسبیت عام انیشتین برای پیش‌بینی تکینگی‌ها مشخص شد به بحرانی در فیزیک منجر شد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که نظریه نسبیت عام انیشتین برای پیش بینی نقاط تکین به یک بحران در فیزیک منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Einstein introduced his theory of relativity in 19 in a scientific paper.
[ترجمه گوگل]انیشتین نظریه نسبیت خود را در سال 19 در یک مقاله علمی مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]انیشتین تئوری نسبیت خود را در ۱۹ سال در یک مقاله علمی مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unlike relativity theory, quantum theory is beginning to have a really significant impact on technology.
[ترجمه گوگل]برخلاف نظریه نسبیت، نظریه کوانتومی شروع به تأثیر بسیار مهمی بر فناوری کرده است
[ترجمه ترگمان]بر خلاف نظریه نسبیت، نظریه کوانتومی تاثیر بسیار قابل توجهی بر فن آوری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nearly all undergraduate texts on special relativity attempt to display the novel physical concepts of the theory at minimal mathematical cost.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام متون مقطع کارشناسی در مورد نسبیت خاص سعی می کنند مفاهیم فیزیکی بدیع این نظریه را با حداقل هزینه ریاضی به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه متون کارشناسی در خصوص نسبیت خاص تلاش می کنند تا مفاهیم فیزیکی جدید نظریه را با حداقل هزینه ریاضی نمایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now the general theory of relativity will be developed formally using tensors.
[ترجمه گوگل]اکنون نظریه نسبیت عام با استفاده از تانسورها به طور رسمی توسعه خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]اکنون نظریه عمومی نسبیت به طور رسمی با استفاده از tensors توسعه داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نسبیت (اسم)
ratio, relativity, relativism

نسبی بودن (اسم)
relativity

فرضیه نسبی (اسم)
relativity

فلسفه نسبیه (اسم)
relativity

تخصصی

[برق و الکترونیک] نسبیت
[ریاضیات] نسبیت

انگلیسی به انگلیسی

• (physics) theory of relativity as developed by albert einstein, theory that time and space are relative concepts and that motion must be defined in relation to a point of reference
the theory of relativity is einstein's theory concerning space, time, and motion; a technical term in physics.

پیشنهاد کاربران

🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه ( رِلِتیوِتی ) می باشد
❗️آن را به اشتباه ( ریلِیتیویتی ) نخوانید
نسبیت؛ نظریه ی نسبیت به قانون فیزیکی نسبیت جهان اشاره دارد. به بیانی همه چیز در جهان نسبی است و در مقابل همه چیز متضادش هم هست و هیچ چیز مطلق نیست. روز و شب. غم و شادی و حتی ماده و ضد ماده. به بیانی دیگر، منظور از نسبیت بسیار ساده است و از مدتها قبل از اینشتین از زمان گالیله آنرا به کار می برده ایم. نسبیت یعنی قوانین فیزیک را همه افراد در نقاط مختلف جهان هستی به یکسان درک میکنند و این قوانین برای همه یکسان است ( البته دقیقتر آن است که بگوییم تمام افراد یا ناظرانی که با سرعت ثابت و بدون شتاب در حال حرکتند ) .
...
[مشاهده متن کامل]

مثال روشن آن دو ماشین است که با سرعت ثابت پنجاه کیلومتر در ساعت در حال حرکت به سمت هم هستند. اگر قرار باشد که این دو ماشین تمام قوانین مکانیک را یکسان درک کنند پس باید سرعت حرکت آنها نسبت به هم را بتوانیم حساب کنیم که با یک حساب سر انگشتی برابر صد کیلومتر در ساعت خواهد بود. یعنی اگر یکی از ماشینها را ثابت در نظر بگیریم دیگری با سرعت صد کیلومتر در ساعت به آن نزدیک میشود. اگر دو ماشین با یک سرعت هم جهت در حال حرکت باشند سرعت نسبی آنها صفر میشود و عملا نسبت به هم ثابتند. مثال دیگر خود ما هستیم که همراه کره زمین با سرعت زیاد به دور خورشید میگردیم، اما چون سرعت ما با زمین یکسان است، سرعت نسبی ما نسبت به زمین صفر است و احساس حرکت نمیکنیم.

بپرس