relativistic


شیمى : نسبیتى

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to relativism.

(2) تعریف: in physics, having a value, as of mass, that differs with velocity.

جمله های نمونه

1. We present the relativistic formulae of the velocity, displacement and time in the uniformly accelerative motion.
[ترجمه گوگل]ما فرمول‌های نسبیتی سرعت، جابجایی و زمان را در حرکت شتاب‌دار یکنواخت ارائه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فرمول های relativistic شتاب، جابجایی و زمان در حرکت یکنواخت accelerative را ارایه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Integrate circuit, the laser and the gyroradiation of relativistic free electron were three important discovers and inventions in 195
[ترجمه گوگل]مدار یکپارچه، لیزر و تابش تابش الکترون آزاد نسبیتی سه کشف و اختراع مهم در سال 195 بودند
[ترجمه ترگمان]مدار را ادغام کنید، لیزر و the الکترون آزاد، سه کشف مهم و اختراعات در ۱۹۵ مورد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The radiation frequency tunability of the relativistic klystron amplifier still depends on design of the extract cavity.
[ترجمه گوگل]قابلیت تنظیم فرکانس تابش تقویت کننده کلیسترون نسبیتی هنوز به طراحی حفره عصاره بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]قابلیت تنظیم فرکانس تابشی تقویت کننده klystron relativistic هنوز به طراحی حفره استخراج بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the relativistic effects except spin - orbit coupling are considered.
[ترجمه گوگل]تمام اثرات نسبیتی به جز کوپلینگ اسپین - مدار در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تمام اثرات relativistic به جز کوپلینگ های دور مدار در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The relativistic kinetic energy diverges completely from the Newtonian formula.
[ترجمه گوگل]انرژی جنبشی نسبیتی کاملاً از فرمول نیوتنی جدا می شود
[ترجمه ترگمان]انرژی جنبشی نسبیتی کاملا از فرمول نیوتنی واگرا می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The influence of relativistic and thermal effects on plasma wave breaking has been studied by solving the coupled Vlasov-Poission equations.
[ترجمه گوگل]تاثیر اثرات نسبیتی و حرارتی بر شکست موج پلاسما با حل معادلات جفت شده Vlasov-Poission مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تاثیر of و اثرات گرمایی بر شکست موج پلاسما با حل معادلات کوپل - Poission کوپل شده مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The relativistic nuclear mean field theory may be used to estimate the scalar field felt by a quark in nuclear medium.
[ترجمه گوگل]نظریه میدان میانگین هسته ای نسبیتی ممکن است برای تخمین میدان اسکالر احساس شده توسط کوارک در محیط هسته ای استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نظریه میدان میانگین هسته ای می تواند برای تخمین میدان اسکالر در محیط هسته ای مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The efficiency is lower in the relativistic region, and it is straightforward to calculate it.
[ترجمه گوگل]بازده در ناحیه نسبیتی کمتر است و محاسبه آن ساده است
[ترجمه ترگمان]کارایی در ناحیه relativistic کم تر است و محاسبه آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Experimental studies of relativistic backward wave oscillator ( BWO ) with a resonant reflector are presented.
[ترجمه گوگل]مطالعات تجربی نوسانگر موج عقب نسبیتی (BWO) با بازتابنده تشدید ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات تجربی نوسان ساز موج عقب relativistic (BWO)با یک رفلکتور تشدید ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Relativistic motion of the electron produces fine structure among the energy levels.
[ترجمه گوگل]حرکت نسبیتی الکترون ساختار ظریفی را در بین سطوح انرژی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]حرکت Relativistic الکترون ساختار خوبی را در میان سطوح انرژی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We prove the relativistic virial theorem, which gives simple criteria for the absence of embedded eigenvalues in certain regions of the continuous spectrum.
[ترجمه گوگل]ما قضیه ویروسی نسبیتی را اثبات می کنیم، که معیارهای ساده ای را برای عدم وجود مقادیر ویژه تعبیه شده در مناطق خاصی از طیف پیوسته ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]ما قضیه relativistic relativistic را اثبات می کنیم که برای غیاب مقادیر ویژه تعبیه شده در مناطق خاصی از طیف پیوسته، معیارهای ساده ای را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr. Tompkins 's attempted excuse based on relativistic time dilation had fooled no - one.
[ترجمه گوگل]بهانه تلاش آقای تامپکینز بر اساس اتساع زمان نسبیتی هیچ کس را فریب نداد
[ترجمه ترگمان]عذر و بهانه اقای Tompkins در عرض چند ثانیه به این نتیجه رسیده بود که او هیچ کس را گول نزده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The attempt is made to stress the relativistic property ef de Broglie wave in quantum mechanics.
[ترجمه گوگل]تلاش برای تاکید بر خاصیت نسبیتی ef debroglie موج در مکانیک کوانتومی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]تلاش برای فشار بر ویژگی نسبیتی، موج بروی در مکانیک کوانتومی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In addition to the usual material, it contains useful chapters on electromagnetism and relativistic fluids and introduces the reader to tensor notation.
[ترجمه گوگل]علاوه بر مطالب معمول، شامل فصول مفیدی در مورد الکترومغناطیس و سیالات نسبیتی است و خواننده را با نماد تانسور آشنا می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر مواد معمول، این شامل فصل های مفید در الکترومغناطیس و fluids نسبیتی است و خواننده را به نماد تانسور معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] نسبیتی
[ریاضیات] نسبیتی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to relativism, pertaining to the belief that knowledge and judgment are dependent upon a particular individual and his environment

پیشنهاد کاربران

شیرین رضایی
نسبیت گرایی
relativistic ( فیزیک )
واژه مصوب: نسبیتی
تعریف: مربوط به نظریۀ نسبیت عام یا خاص
نسبی گرایانه

بپرس