1. his relatives showered invitations on him
قوم و خویش ها او را دعوت باران کردند.
2. near relatives
خویشان نزدیک
3. the relatives who were not invited to the wedding became very disgruntled
قوم خویش هایی که به عروسی دعوت نشده بودند خیلی برزخ شدند.
4. at times, relatives become encumbrances
گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن می شوند.
5. a whole crowd of relatives are coming to dinner!
یک قافله قوم و خویش برای شام خواهند آمد!
6. he elevated his own relatives to high government positions
او خویشان خود را به مقام های بالای دولتی رساند.
7. he exalted his own relatives to higher positions
او خویشاوندان خود را به منصب های بالاتر رساند.
8. one of my distant relatives
یکی از خویشاوندان دور من
9. visiting all those quarrelsome relatives was an abomination
دیدار آن خویشاوندان شرور نفرت انگیز بود.
10. we invited all the relatives over for lunch
همه ی خویشاوندان را برای نهار به خانه دعوت کردیم.
11. he is always cadging off relatives and friends
او همیشه در حال کلاشی از فامیل و دوستان است.
12. she had the sudden notion to invite all her relatives
ناگهان هوس کرد که همه ی خویشاوندان خود را دعوت کند.
13. he got the job through the agency of one of his relatives
این شغل را به کمک یکی از خویشانش به دست آورد.