relational

/riˈleɪʃn̩əl//rɪˈleɪʃn̩əl/

معنی: شرح، وابستگی، ارتباط، کارها، رابطهای، وابسته به نسبت یا خویشی
معانی دیگر: وابسته به رابطه، پیوندی، خویشاوندی، خویشی، نسبت مند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or expressing a relation or relations.

جمله های نمونه

1. The Ingres relational database is no longer bundled, but is available as an option.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده رابطه ای Ingres دیگر بسته بندی نشده است، اما به عنوان یک گزینه در دسترس است
[ترجمه ترگمان]پایگاه داده رابطه ای انگر دیگر دسته بندی نشده است، بلکه به عنوان یک گزینه موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The relational algebra is a procedural language.
[ترجمه گوگل]جبر رابطه ای یک زبان رویه ای است
[ترجمه ترگمان]جبر رابطه ای یک زبان رویه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Specific device drivers are required for each relational database.
[ترجمه گوگل]برای هر پایگاه داده رابطه ای درایورهای دستگاه خاصی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای هر پایگاه داده رابطه ای، رانندگان وسایل ویژه مورد نیاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is all standard for relational databases.
[ترجمه گوگل]این همه استاندارد برای پایگاه داده های رابطه ای است
[ترجمه ترگمان]این همه برای پایگاه های داده رابطه ای استاندارد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Distributed Relational Database Architecture also makes information access, data modification and application development more manageable, the company claims.
[ترجمه گوگل]این شرکت ادعا می کند که معماری پایگاه داده رابطه ای توزیع شده همچنین دسترسی به اطلاعات، اصلاح داده ها و توسعه برنامه ها را قابل مدیریت تر می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت ادعا می کند که معماری پایگاه داده رابطه ای توزیع شده نیز دسترسی به اطلاعات، تغییر داده و توسعه کاربرد را بیشتر مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The relational devices such as word order and function words are explicit ways of linking ideas.
[ترجمه گوگل]ابزارهای رابطه ای مانند ترتیب کلمات و کلمات تابعی راه های صریح پیوند ایده ها هستند
[ترجمه ترگمان]ابزارهای رابطه ای از جمله ترتیب کلمه و کلمات تابع، روش های صریح و روشنی برای ارتباط ایده ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first implementation uses the Ingres relational database, but versions supporting other relational databases will be available in 199
[ترجمه گوگل]اولین پیاده‌سازی از پایگاه داده رابطه‌ای Ingres استفاده می‌کند، اما نسخه‌هایی که سایر پایگاه‌های داده رابطه‌ای را پشتیبانی می‌کنند در سال ۱۹۹ در دسترس خواهند بود
[ترجمه ترگمان]اولین اجرا از پایگاه داده رابطه ای انگر استفاده می کند، اما نسخه های پشتیبان سایر پایگاه های داده رابطه ای در ۱۹۹ مورد موجود خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We now look at the relational algebra and the relational calculus in more detail.
[ترجمه گوگل]اکنون به جبر رابطه ای و حساب رابطه ای با جزئیات بیشتری نگاه می کنیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به جبر رابطه ای و جبر رابطه ای با جزییات بیشتر نگاه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These are normally limited to relational databases.
[ترجمه گوگل]اینها معمولاً به پایگاه داده های رابطه ای محدود می شوند
[ترجمه ترگمان]این ها معمولا محدود به پایگاه های داده رابطه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A key difference to conventional relational databases lies in the sheer size of data objects which multimedia databases must handle.
[ترجمه گوگل]یک تفاوت کلیدی با پایگاه‌های اطلاعاتی رابطه‌ای معمولی، در اندازه انبوه اشیاء داده است که پایگاه‌های داده چندرسانه‌ای باید مدیریت کنند
[ترجمه ترگمان]یک تفاوت کلیدی در پایگاه داده های منطقی سنتی در اندازه مطلق اجسام داده ای قرار دارد که پایگاه های داده چند رسانه ای باید آن را اداره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Genette's relational strategy leads him to construct purely abstract combinations without any real existence in literature.
[ترجمه گوگل]استراتژی رابطه‌ای ژنت او را به ساخت ترکیب‌های کاملاً انتزاعی و بدون وجود واقعی در ادبیات سوق می‌دهد
[ترجمه ترگمان]استراتژی ارتباطی Genette او را به ساختن ترکیبات کاملا انتزاعی بدون وجود هیچ موجودیت واقعی در ادبیات سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Distributed Relational Database Architecture also supports two-phase commit to ensure data integrity.
[ترجمه گوگل]Distributed Relational Database Architecture همچنین از commit دو فازی برای اطمینان از یکپارچگی داده ها پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]معماری پایگاه داده رابطه ای توزیع شده همچنین از متعهد شدن دو فازی برای تضمین تمامیت داده ها پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new geochemical relational database has been designed, based on entity relationship modelling and a full data analysis.
[ترجمه گوگل]یک پایگاه داده رابطه‌ای ژئوشیمیایی جدید بر اساس مدل‌سازی روابط موجودیت و تجزیه و تحلیل کامل داده‌ها طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک پایگاه داده رابطه ای جدید، براساس مدل سازی رابطه نهاد و تحلیل داده های کامل طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The data is stored in a relational database.
[ترجمه گوگل]داده ها در یک پایگاه داده رابطه ای ذخیره می شوند
[ترجمه ترگمان]داده ها در یک پایگاه داده رابطه ای ذخیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرح (صفت)
relational

وابستگی (صفت)
relational

ارتباط (صفت)
relational

کارها (صفت)
relational

رابطه ای (صفت)
relational

وابسته به نسبت یا خویشی (صفت)
relative, relational

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to relations; constituting a relation; (grammar) of, relating to; pertaining to a method of organizing database information into tables which can be linked together in various ways (computers)

پیشنهاد کاربران

ارتباطی
مثلا: relational contexts ( زمینه های ارتباطی )
نسبی - رابطه ای
رابطه ای ( اعتماد، تعهد و مشارکت دو جانبه )

بپرس