حفظ کردن ارتباط با
محدود بودن به
درک کردن
to understand and appreciate someone or something
نسبت داشتن
be connected by blood or marriage
نسبت داشتن
احساس همدردی کردی با. . .
مرتبط بودن با، وابسته بودن به
مربوط بودن به
مربوط بودن به، ارتباط داشتن با، ربط داشتن به
( از لحاظ فکری ) ارتباط برقرار کردن با/ همزاد پنداری کردن با/ هم اندیش بودن با
ارتباط دهید به