در شرایط مشابه قرار داشتن
حفظ کردن ارتباط با
محدود بودن به
درک کردن
to understand and appreciate someone or something
نسبت داشتن
be connected by blood or marriage
نسبت داشتن
احساس همدردی کردی با. . .
مرتبط بودن با، وابسته بودن به
مربوط بودن به
مربوط بودن به، ارتباط داشتن با، ربط داشتن به
( از لحاظ فکری ) ارتباط برقرار کردن با/ همزاد پنداری کردن با/ هم اندیش بودن با
ارتباط دهید به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)