1. relapse into barbarism
بازگشت به توحش
2. reformed addicts often relapse
معتادان اصلاح شده اغلب دوباره دچار می شوند.
3. We were afraid he might relapse into a coma.
[ترجمه گوگل]می ترسیدیم که دوباره به کما برود
[ترجمه ترگمان]ما می ترسیدیم که ممکنه دوباره به کما رفته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After making some progress, he suffered a relapse.
[ترجمه گوگل]پس از پیشرفت، دچار عود شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که پیشرفتی حاصل کرد، دچار بازگشت دوباره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She had a relapse and died soon after.
[ترجمه گوگل]او عود کرد و خیلی زود فوت کرد
[ترجمه ترگمان]کمی بعد برگشت و بعد از آن مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Even in relapse there will be times when the patient's general condition improves.
[ترجمه گوگل]حتی در عود، مواقعی وجود خواهد داشت که وضعیت عمومی بیمار بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]حتی در بازگشت به آن زمانی خواهد بود که شرایط عمومی بیمار بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Isabel: Laugh, Ah thought Ah'd hud a relapse of my cystitis.
[ترجمه گوگل]ایزابل: بخند، آه فکر کرد که عود سیستیت من را هد کرده است
[ترجمه ترگمان]ایزابل: بخند، فکر کردم Ah دوباره عود کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Neither recovery nor relapse is a straight line.
[ترجمه گوگل]نه بهبودی و نه عود، یک خط مستقیم نیست
[ترجمه ترگمان]نه بهبودی، نه بازگشتی، یک خط مستقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She had no relapse during 18 months' follow up, and results of lung function tests were normal.
[ترجمه گوگل]او طی 18 ماه پیگیری هیچ عودی نداشت و نتایج آزمایشهای عملکرد ریه طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]او در طول ۱۸ ماه هیچ بازگشتی نداشت و نتایج تست های کارکرد ریه طبیعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He suffered a relapse after the car crash in 198
[ترجمه گوگل]او پس از تصادف اتومبیل در سال 198 دچار عود بیماری شد
[ترجمه ترگمان]او پس از سقوط خودرو در ۱۹۸ بیمار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As emphasised, sufferers in relapse do not necessarily return to use of the substance or behaviour of addiction.
[ترجمه گوگل]همانطور که تاکید شد، مبتلایان به عود لزوماً به مصرف مواد یا رفتار اعتیاد بر نمی گردند
[ترجمه ترگمان]همان طور که تاکید شده است، مبتلایان به این بیماری لزوما به استفاده از مواد و یا رفتار اعتیاد باز نمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It should be remembered that one can not relapse unless one has first been in recovery.
[ترجمه گوگل]باید به خاطر داشت که فرد نمی تواند عود کند مگر اینکه ابتدا در دوران نقاهت بوده باشد
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشت که کسی نمی تواند عود کند مگر این که اولی در حالت بازیابی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We discussed ways of dealing with a relapse and made follow-up arrangements for three, six, nine and 12 months.
[ترجمه گوگل]ما راه های مقابله با عود را مورد بحث قرار دادیم و ترتیبات پیگیری را برای سه، شش، نه و 12 ماه انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد روش های برخورد با بازگشت مجدد بحث کردیم و ترتیبات پی گیری را برای سه، شش، نه و ۱۲ ماه انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Most drug abusers relapse within a year.
[ترجمه گوگل]بیشتر مصرف کنندگان مواد در عرض یک سال دوباره عود می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب مصرف کنندگان مواد مخدر در عرض یک سال به این کشور بازگشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The most characteristic feature of clinical relapse is the increased flux of neutrophils into the intestine.
[ترجمه گوگل]بارزترین ویژگی عود بالینی افزایش جریان نوتروفیل ها به روده است
[ترجمه ترگمان]مشخص ترین ویژگی برگشت بالینی، افزایش شار neutrophils در روده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید