فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rejects, rejecting, rejected
حالات: rejects, rejecting, rejected
• (1) تعریف: to refuse to accept, grant entry to, acknowledge, or act upon.
• مترادف: disallow, disown, refuse, renounce, repudiate
• متضاد: accept, acknowledge, admit, adopt, choose, grant, pass, pick
• مشابه: blackball, boycott, decline, disapprove, disavow, disclaim, dismiss, disregard, rebuff, repel, write off
• مترادف: disallow, disown, refuse, renounce, repudiate
• متضاد: accept, acknowledge, admit, adopt, choose, grant, pass, pick
• مشابه: blackball, boycott, decline, disapprove, disavow, disclaim, dismiss, disregard, rebuff, repel, write off
- They rejected the shipment, as the goods were damaged.
[ترجمه گوگل] آنها محموله را رد کردند، زیرا کالا آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان] آن ها محموله را رد کردند، چرا که کالاها آسیب دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها محموله را رد کردند، چرا که کالاها آسیب دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The university rejected him because his test scores were too low.
[ترجمه Ali] آزمون کی انجام شد؟|
[ترجمه گوگل] دانشگاه او را رد کرد زیرا نمرات آزمونش خیلی پایین بود[ترجمه ترگمان] دانشگاه او را رد کرد زیرا نمرات امتحانی وی بسیار پایین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She rejected the company's job offer.
[ترجمه Ali] اصلا پیشنهادی دریافت نشد که رد بشود|
[ترجمه گوگل] او پیشنهاد شغلی شرکت را رد کرد[ترجمه ترگمان] او پیشنهاد کار شرکت را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to refuse to render, grant, or consider.
• مترادف: deny, disallow, dismiss, refuse
• متضاد: approve, entertain
• مشابه: blackball, disapprove, disregard, ignore, negative, overrule, rebuff, repel, veto
• مترادف: deny, disallow, dismiss, refuse
• متضاد: approve, entertain
• مشابه: blackball, disapprove, disregard, ignore, negative, overrule, rebuff, repel, veto
- The management rejected the workers' request.
[ترجمه گوگل] مدیریت درخواست کارگران را رد کرد
[ترجمه ترگمان] مدیریت درخواست کارگران را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مدیریت درخواست کارگران را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He rejected the suggestion as soon as she made it.
[ترجمه Ali] کدام پیشنهاد دقیقا!|
[ترجمه گوگل] او این پیشنهاد را به محض ارائه رد کرد[ترجمه ترگمان] هر چه زودتر این پیشنهاد را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to rebuff the affections of (another person).
• مترادف: rebuff, spurn
• مشابه: disdain, jilt, refuse, repel, repulse, scorn, shun, slight, snub
• مترادف: rebuff, spurn
• مشابه: disdain, jilt, refuse, repel, repulse, scorn, shun, slight, snub
- He never forgave her for rejecting him.
[ترجمه Ali] چه چیزی را باید می پذیرفتیم که از نظر شما رد کرده خوانده میشود؟|
[ترجمه گوگل] هرگز او را نبخشید که او را رد کرد[ترجمه ترگمان] هرگز او را به خاطر رد کردن او عفو نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to throw away or discard.
• مترادف: deep-six, discard, dispose of, junk
• متضاد: keep, retain
• مشابه: abandon, eliminate, excise, jettison, remove
• مترادف: deep-six, discard, dispose of, junk
• متضاد: keep, retain
• مشابه: abandon, eliminate, excise, jettison, remove
- Place items that have been rejected at the curb.
[ترجمه گوگل] اقلامی را که رد شده اند در حاشیه قرار دهید
[ترجمه ترگمان] مواردی را که در جدول زمانی مورد قبول واقع شده اند، قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مواردی را که در جدول زمانی مورد قبول واقع شده اند، قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: rejecter (n.)
مشتقات: rejecter (n.)
• : تعریف: something discarded or returned as being defective or inadequate.
• مترادف: castoff, discard, junk, refuse
• مترادف: castoff, discard, junk, refuse
- Parts from the rejects are used again in other products.
[ترجمه گوگل] قطعات رد شده دوباره در محصولات دیگر استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان] بخش هایی از رد شده دوباره در محصولات دیگر مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بخش هایی از رد شده دوباره در محصولات دیگر مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The rejects lay in a pile on the floor.
[ترجمه گوگل] ردها به صورت توده ای روی زمین دراز کشیده بودند
[ترجمه ترگمان] رد rejects روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رد rejects روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید