reinvestment

/ˌriˌɪnˈvestmənt//ˌriːɪnˈvestmənt/

معنی: سرمایه گذاری مجدد
معانی دیگر: سرمایه گذاری مجدد

جمله های نمونه

1. The deferral is indefinite if reinvestment is in non-depreciating assets such as freehold land and buildings.
[ترجمه گوگل]اگر سرمایه‌گذاری مجدد در دارایی‌های استهلاک‌ناپذیر مانند زمین‌ها و ساختمان‌ها باشد، تعویق نامحدود است
[ترجمه ترگمان]اگر reinvestment در دارایی های غیر - مثل زمین ملکی و ساختمان ها وجود داشته باشد، تعویق نامحدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Compound yields assume the reinvestment of dividends. For savers, the picture probably will get bleaker.
[ترجمه گوگل]بازده مرکب سرمایه گذاری مجدد سود سهام را فرض می کند برای پس انداز کنندگان، تصویر احتمالاً تیره تر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در ادامه، نتایج حاصل از ترکیب سود سهام را در نظر بگیرید برای پس انداز کنندگان، تصویر احتمالا bleaker خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Called the Nursing Reinvestment Act, the bill would provide funding for education and mid-career training.
[ترجمه گوگل]این لایحه که "قانون سرمایه گذاری مجدد پرستاری" نامیده می شود، بودجه ای را برای آموزش و آموزش میان حرفه ای فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این لایحه به این لایحه Reinvestment پرستاری می گویند که این لایحه بودجه آموزش و تربیت میانی را تامین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More than 900 companies offer dividend reinvestment plans.
[ترجمه گوگل]بیش از 900 شرکت طرح های سرمایه گذاری مجدد سود سهام ارائه می کنند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۹۰۰ شرکت برنامه reinvestment سود سهام ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is therefore a reinvestment rate risk if the bond is held until coupons are received.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر اوراق قرضه تا زمان دریافت کوپن نگهداری شود، ریسک نرخ سرمایه‌گذاری مجدد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر اوراق قرضه تا زمان دریافت کوپن ها در نظر گرفته شود، خطر نرخ reinvestment وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Estimate of capital reinvestment and its profit and loss.
[ترجمه گوگل]برآورد سرمایه گذاری مجدد سرمایه و سود و زیان آن
[ترجمه ترگمان]برآورد سرمایه و سود و زیان آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is reinvestment risk, which can be more costly than other sorts of risk.
[ترجمه گوگل]این ریسک سرمایه گذاری مجدد است که می تواند پرهزینه تر از سایر انواع ریسک باشد
[ترجمه ترگمان]این ریسک reinvestment است که می تواند گران تر از دیگر انواع ریسک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lower rates will only affect new cash and reinvestment assets.
[ترجمه گوگل]نرخ های پایین تر فقط بر دارایی های نقدی جدید و سرمایه گذاری مجدد تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]نرخ های پایین تنها بر دارایی و دارایی های نقدی جدید تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Since the reinvestment phase is over for Zohar I and Zohar II.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مرحله سرمایه گذاری مجدد برای Zohar I و Zohar II به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فاز reinvestment برای زوهر و Zohar دوم تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the reinvestment rate is higher than the redemption yield then the actual return on the bond, assuming it is held to maturity, will be higher than the redemption yield.
[ترجمه گوگل]اگر نرخ سرمایه گذاری مجدد بالاتر از بازده بازخرید باشد، با فرض اینکه اوراق قرضه تا سررسید نگهداری شود، بازده واقعی بالاتر از بازده بازخرید خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ reinvestment بالاتر از بازده بازخرید باشد پس بازگشت واقعی در پیوند، با فرض این که آن به بلوغ برسد، بالاتر از بازده بازخرید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When their reinvestment rate on the added equity capital was 12 percent while interest rates generally were around 4 percent, investors became very happy - and, of course, they paid happy prices.
[ترجمه گوگل]زمانی که نرخ سرمایه گذاری مجدد آنها بر روی سرمایه اضافه شده 12 درصد بود در حالی که نرخ بهره عموماً حدود 4 درصد بود، سرمایه گذاران بسیار خوشحال شدند - و البته قیمت های خوشحال کننده ای پرداخت کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نرخ بهره آن ها در سرمایه سهام افزوده ۱۲ درصد بود در حالی که نرخ بهره به طور کلی حدود ۴ درصد بود، سرمایه گذاران بسیار خوشحال شدند - و البته آن ها بهای شادی پرداخت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All coupon-bearing bonds carry this reinvestment rate risk to a greater or lesser extent — the higher the coupon the greater the risk.
[ترجمه گوگل]همه اوراق قرضه کوپن دار این ریسک نرخ سرمایه گذاری مجدد را به میزان بیشتر یا کمتری به همراه دارند - هر چه کوپن بالاتر باشد، ریسک بیشتر است
[ترجمه ترگمان]همه اوراق قرضه با ارزش کوپن، این نرخ مخاطره را به میزان بیشتر یا کم تر می برند - هرچه کوپن را بالاتر ببرند، ریسک بیشتری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These charges were related to our productivity and reinvestment program.
[ترجمه گوگل]این هزینه ها مربوط به برنامه بهره وری و سرمایه گذاری مجدد ما بود
[ترجمه ترگمان]این اتهامات مربوط به برنامه productivity و reinvestment بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reinvestment and pyramiding are not inevitable.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری مجدد و هرمی اجتناب ناپذیر نیست
[ترجمه ترگمان] Reinvestment \"و\" pyramiding \"اجتناب ناپذیر نیستن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If the reinvestment rate is lower than the redemption yield, the opposite is true.
[ترجمه گوگل]اگر نرخ سرمایه گذاری مجدد کمتر از بازده بازخرید باشد، برعکس است
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ reinvestment کم تر از بازده بازخرید باشد، عکس آن درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرمایه گذاری مجدد (اسم)
reinvestment

انگلیسی به انگلیسی

• restoration a title or degree; act of granting power again; act of redepositing money for future profit

پیشنهاد کاربران

بپرس