reinvest


دوباره گماشتن، دوباره دارا کردن، در جای دیگر گذاشتن

جمله های نمونه

1. The company is certain to reinvest its profits productively.
[ترجمه گوگل]این شرکت مطمئن است که سود خود را مجدداً مولد سرمایه گذاری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت به سرمایه گذاری مجدد سوده ای آن وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A poet always searches how to reinvest words with new meaning.
[ترجمه گوگل]یک شاعر همیشه به دنبال چگونگی سرمایه گذاری مجدد کلمات با معنای جدید است
[ترجمه ترگمان]یک شاعر همیشه جستجو می کند چگونه معانی کلمات جدید را دوباره سرمایه گذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Instead, they would reinvest it in their business enterprises, which would then flourish even more.
[ترجمه گوگل]در عوض، آن‌ها آن را مجدداً در شرکت‌های تجاری خود سرمایه‌گذاری می‌کنند، که پس از آن حتی بیشتر شکوفا می‌شود
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها آن را در شرکت های تجاری سرمایه گذاری می کنند که در آن زمان حتی بیشتر هم شکوفا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Growth stocks and speculative stocks tend to reinvest their profits rather than pay them out to shareholders.
[ترجمه گوگل]سهام در حال رشد و سهام سفته بازی تمایل به سرمایه گذاری مجدد سود خود به جای پرداخت آن به سهامداران دارند
[ترجمه ترگمان]سهام رشد و سهام speculative تمایل به سرمایه گذاری مجدد سود آن ها به جای پرداخت آن به سهامداران دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In any country the rich can invest and reinvest their capital, producing greater and greater profits.
[ترجمه گوگل]در هر کشوری ثروتمندان می توانند سرمایه گذاری کنند و سرمایه خود را مجدداً سرمایه گذاری کنند و سودهای بیشتر و بیشتری تولید کنند
[ترجمه ترگمان]در هر کشوری، ثروتمندان می توانند سرمایه گذاری کنند و سرمایه گذاری کنند، سود بیشتر و بیشتری را تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How much of your profits will you reinvest in your materials and supplies?
[ترجمه گوگل]چه مقدار از سود خود را دوباره در مواد و لوازم خود سرمایه گذاری خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]شما چقدر از سود خود را در مواد و منابع خود سرمایه گذاری می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Executives say they are hesitant to reinvest such profits into their businesses.
[ترجمه گوگل]مدیران می گویند که در سرمایه گذاری مجدد چنین سودی در کسب و کار خود مردد هستند
[ترجمه ترگمان]مدیران اجرایی می گویند که آن ها نسبت به سرمایه گذاری مجدد چنین profits در کسب وکار خود تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'We have to reinvest to remain competitive, and that requires a lot of focus and resources on our part, ' ITG's Mr. Gasser said.
[ترجمه گوگل]آقای گاسر از ITG گفت: "ما برای رقابتی ماندن باید دوباره سرمایه گذاری کنیم و این نیاز به تمرکز و منابع زیادی از سوی ما دارد "
[ترجمه ترگمان]آقای gasser گفت: ما باید دوباره سرمایه گذاری کنیم تا رقابتی باقی بمانیم و این نیاز به تمرکز و منابع زیادی در بخش ما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nottinghamshire County Council said it will reinvest the money from the sale into council services.
[ترجمه گوگل]شورای شهرستان ناتینگهام شایر گفت که پول حاصل از فروش را دوباره در خدمات شورا سرمایه گذاری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شورای شهر Nottinghamshire گفت که آن پول را از فروش به خدمات شورا سرمایه گذاری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many mortgage investors may choose to reinvest elsewhere, ultimately shrinking the pool of lenders available to fund that market.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرمایه گذاران وام مسکن ممکن است سرمایه گذاری مجدد در جای دیگری را انتخاب کنند و در نهایت مجموعه وام دهندگان موجود برای تامین مالی آن بازار را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سرمایه گذاران مسکن می توانند سرمایه گذاری مجدد در جاه ای دیگر را انتخاب کنند، در نهایت تعداد وام دهندگان موجود در دسترس برای سرمایه گذاری در بازار را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That means investors generally can reinvest their dividends at fair prices.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که سرمایه گذاران عموماً می توانند سود سهام خود را با قیمت های منصفانه مجدداً سرمایه گذاری کنند
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که سرمایه گذاران عموما می توانند سود سهام خود را به قیمت عادلانه سرمایه گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rove instructed the Republican National Committee to reinvest in registering voters and building its turnout operations.
[ترجمه گوگل]روو به کمیته ملی جمهوری خواه دستور داد تا در ثبت نام رای دهندگان و ایجاد عملیات مشارکت مجدد سرمایه گذاری کند
[ترجمه ترگمان]روو به کمیته ملی حزب جمهوریخواه دستور داد تا مجددا در ثبت رای دهندگان سرمایه گذاری کنند و عملیات مشارکت خود را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I suggest that they reinvest it and let it grow.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد می کنم دوباره سرمایه گذاری کنند و بگذارند رشد کند
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که آن را دوباره سرمایه گذاری کنند و بگذارند رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nottinghamshire County Council said it would reinvest the money from Runwood Homes, into care for older people.
[ترجمه گوگل]شورای شهرستان ناتینگهام شایر گفت که این پول را از ران‌وود هومز مجدداً برای مراقبت از افراد مسن سرمایه‌گذاری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شورای شهر Nottinghamshire گفت که آن پول را از خانه های Runwood دوباره سرمایه گذاری خواهد کرد تا به افراد مسن توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We need to reinvest our concepts of education and know-how back into the full fabric of society.
[ترجمه گوگل]ما باید مفاهیم آموزشی و دانش خود را دوباره در بافت کامل جامعه سرمایه گذاری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نیاز داریم که دوباره مفاهیم آموزش و دانش را دوباره سرمایه گذاری کنیم - به بافت کامل جامعه برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• restore a title or degree; grant power again; redeposit money for future profit

پیشنهاد کاربران

بپرس