اختراع دوباره چرخ.
تکرار یه روش که قبلا توسط دیگران ابداع یا بهینه سازی شده.
مثلا شما چیزی رو که الان به بهترین شکل وجود داره، نمیاید از دوباره اونو اختراع کنید چون حماقته مگر اینکه ارزشی به اون اضافه کنید.
... [مشاهده متن کامل]
استعاره از این داره راهی که قبلا توسط دیگران رفته شده دیگه نیاز نیست شما بری و بهتره که از منابع موجود استفاده کنید.
مثال:
I'm sure I could do this, but why should I, there's no need to reinvent the wheel
تکرار یه روش که قبلا توسط دیگران ابداع یا بهینه سازی شده.
مثلا شما چیزی رو که الان به بهترین شکل وجود داره، نمیاید از دوباره اونو اختراع کنید چون حماقته مگر اینکه ارزشی به اون اضافه کنید.
... [مشاهده متن کامل]
استعاره از این داره راهی که قبلا توسط دیگران رفته شده دیگه نیاز نیست شما بری و بهتره که از منابع موجود استفاده کنید.
مثال: