reintroduce

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reintroduces, reintroducing, reintroduced
• : تعریف: to introduce again.

- Sensing that they didn't remember him, he reintroduced himself.
[ترجمه گوگل] او که احساس کرد او را به یاد نمی آورند، دوباره خود را معرفی کرد
[ترجمه ترگمان] احساس می کرد که او را به خاطر نمی آوردند، خودش را فریب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Now that the river has been cleaned up, several species of fish have been reintroduced.
[ترجمه گوگل] اکنون که رودخانه پاکسازی شده است، چندین گونه ماهی دوباره معرفی شده اند
[ترجمه ترگمان] اکنون که رودخانه تمیز شده است، چندین گونه ماهی مجددا معرفی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Farr has vowed to reintroduce the bill.
[ترجمه گوگل]فار قول داده است که این لایحه را مجدداً معرفی کند
[ترجمه ترگمان]Farr قول داده است که این لایحه را دوباره معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are no plans to reintroduce them.
[ترجمه گوگل]هیچ برنامه ای برای معرفی مجدد آنها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ برنامه ای برای شناختن آن ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By 198 when the psychoanalysts attempted to reintroduce masochism, a backlash against feminism, against uppity women, was current.
[ترجمه گوگل]در سال 198، زمانی که روانکاوان تلاش کردند تا مازوخیسم را مجدداً معرفی کنند، واکنش منفی علیه فمینیسم، علیه زنان بداخلاق، رایج بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ هنگامی که the تلاش کرد تا دوباره معرفی شود، واکنش شدید علیه فمینیسم، علیه زنان uppity، جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are moves to reintroduce public service broadcasting which lost all credibility under Pinochet's dictatorship.
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای بازگرداندن خدمات پخش عمومی وجود دارد که در دوران دیکتاتوری پینوشه اعتبار خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]حرکت هایی برای معرفی مجدد خدمات عمومی ارائه شده است که همه اعتبار را تحت دیکتاتوری پینوشه از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Straw will also reintroduce the mode of trial bill restricting the right to trial by jury in confined cases.
[ترجمه گوگل]آقای استراو همچنین شیوه محاکمه را مجدداً معرفی خواهد کرد که حق محاکمه توسط هیئت منصفه را در موارد محدود محدود می کند
[ترجمه ترگمان]آقای \"استراو\" نیز به معرفی مجدد وضعیت لایحه محاکمه و محدود کردن حق محاکمه توسط هیات منصفه در موارد محدود می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The long-range goal of the project is to reintroduce the razorback sucker into the river just above Imperial Dam.
[ترجمه گوگل]هدف بلندمدت این پروژه، معرفی مجدد مکنده پشت تیغ به رودخانه درست بالای سد امپریال است
[ترجمه ترگمان]هدف بلند مدت این پروژه معرفی مجدد the razorback در رودخانه درست بالای سد امپراطوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Government is to reintroduce a bill curbing the right to jury trial, which has twice been thrown out by peers.
[ترجمه گوگل]دولت قرار است لایحه ای را برای محدود کردن حق محاکمه هیئت منصفه که دو بار توسط همتایان کنار گذاشته شده است، ارائه کند
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد تا لایحه ای را مجددا برقرار کند که حق رای هیات منصفه را کنترل کند، که دو بار توسط همسالان پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The right hon. Gentleman's policies would reintroduce the levels of unemployment that we saw in the 1930s.
[ترجمه گوگل]جناب حق سیاست های جنتلمن سطوح بیکاری را که در دهه 1930 شاهد بودیم، دوباره معرفی می کرد
[ترجمه ترگمان]عزیزم سیاست آقا، سطح بیکاری را که در دهه ۱۹۳۰ دیدیم، معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A major project is under way to reintroduce the waterwheel and turbine in order to harness this great natural resource once again.
[ترجمه گوگل]یک پروژه بزرگ برای معرفی مجدد چرخ آبی و توربین به منظور مهار این منبع طبیعی بزرگ در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]یک پروژه بزرگ در راه معرفی مجدد the و توربین به منظور مهار این منبع طبیعی عظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Attempts to reintroduce caribou, in a country now more suitable for deer or moose, have not been all that successful.
[ترجمه گوگل]تلاش‌ها برای معرفی مجدد کاریبو، در کشوری که اکنون برای گوزن یا گوزن مناسب‌تر است، چندان موفق نبوده است
[ترجمه ترگمان]تلاش برای معرفی مجدد گوزن شمالی در کشوری که اکنون برای گوزن یا گوزن مناسب تر است، تمام آن تلاش ها موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile the Government has promised to reintroduce hospital matrons in an effort to improve the quality of nursing.
[ترجمه گوگل]در همین حال، دولت وعده داده است که در تلاش برای بهبود کیفیت پرستاری، پرستاران بیمارستان را مجدداً معرفی کند
[ترجمه ترگمان]در این میان دولت قول داده است که در تلاش برای بهبود کیفیت شیر، matrons را به بیمارستان معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pass revival: Langbaurgh Council is set to reintroduce a concessionary fares scheme for pensioners and the disabled from July
[ترجمه گوگل]احیای گذرنامه: شورای لنگ‌برق قرار است از تیرماه طرح تخفیفی کرایه‌ها را برای بازنشستگان و معلولان اجرا کند
[ترجمه ترگمان]تجدید حیات در گذرگاه: شورای Langbaurgh قرار است برای بازنشستگان و معلولین از ماه ژوئیه یک طرح تخفیف دار برای بازنشستگان و معلولین ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile, he said he would not reintroduce the restrictions on foreign workers he had proposed earlier.
[ترجمه گوگل]در همین حال، او گفت که محدودیت‌هایی را که قبلاً برای کارگران خارجی پیشنهاد کرده بود، مجدداً اعمال نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، او گفت که او مجددا محدودیت های اعمال شده بر کارگران خارجی را که قبلا پیشنهاد کرده بود معرفی نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are plans to reintroduce fish to the water and revive the fishing industry.
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای معرفی مجدد ماهی به آب و احیای صنعت ماهیگیری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای معرفی ماهی به آب و احیای صنعت ماهیگیری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jim and Lee decided to reintroduce the senator to Arkansas as just plain Bill, a down-to-earth Arkansan in a red-checked sport shirt.
[ترجمه گوگل]جیم و لی تصمیم گرفتند که سناتور را دوباره به آرکانزاس به عنوان بیل ساده معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]جیم و لی تصمیم گرفتند که به طرف سناتور senator که فقط بیل - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reacquaint; present again, reexhibit; reestablish, bring into practice again

پیشنهاد کاربران

۱. از نو اعمال کردن. دوباره برقرار کردن ۲. {حیوان و گیاه} به زیستگاه پیشین خود برگرداندن
مثال:
Do you have capital punishment in your country? If not, would you re - introduce it?
آیا در کشور شما مجازات اعدام وجود دارد؟ اگر نه، آیا شما آن را دوباره برقرار خواهید کرد؟
بازگرداندن ( یک گونه جانوری یا گیاهی ) به زیستگاه سابق
در مورد حیوانات:
مجدداً رها کردن آنها در محیطی جدید،
مجدداً وارد کردن شون در یه محیطی که قبلاً زیست می کردن
:Wildlife
Reintroducing👈 wolves to UK could hit rewilding support, expert says
Theguardian. com@
دوباره زنده کردن
استفاده مجدد از چیزی
دوباره آوردن، بازگرداندن، دوباره احیا کردن
اِعمالِ مجدد ـ برقراریِ مجدد
باز نشانی

بپرس