reintegrate

/riˈɪntəˌɡret//riːˈɪntɪɡreɪt/

مجددا برقرار کردن، تجدید کردن، دوباره جمع اوری ومتحد کردن، سر و سامان دادن

جمله های نمونه

1. The trend is towards reintegrating mentally ill people into the community.
[ترجمه گوگل]گرایش به سمت ادغام مجدد بیماران روانی در جامعه است
[ترجمه ترگمان]این گرایش به سمت reintegrating افراد بیمار روانی در جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We should reintegrate our nation's economy into the world economy.
[ترجمه گوگل]ما باید اقتصاد کشورمان را دوباره وارد اقتصاد جهانی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید اقتصاد کشورمان را به اقتصاد جهان برگردانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She says it takes about 18 months to reintegrate them into their communities.
[ترجمه گوگل]او می گوید که حدود 18 ماه طول می کشد تا آنها را دوباره در جوامع خود ادغام کنند
[ترجمه ترگمان]وی می گوید که حدود ۱۸ ماه طول می کشد تا آن ها را به جوامع خود بازگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The next step is to try to reintegrate the addict into life at an appropriate stage.
[ترجمه گوگل]گام بعدی تلاش برای ادغام مجدد معتاد به زندگی در یک مرحله مناسب است
[ترجمه ترگمان]گام بعدی تلاش برای بازگرداندن فرد معتاد به زندگی در مرحله مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Karzai has announced a "big, new program" to reintegrate Taliban fighters into Afghan society, and Holbrooke said the London conference will "affirm our international support for it. "
[ترجمه گوگل]کرزی یک "برنامه بزرگ و جدید" را برای ادغام مجدد جنگجویان طالبان در جامعه افغانستان اعلام کرده است و هالبروک گفت که کنفرانس لندن "حمایت بین المللی ما را از آن تایید خواهد کرد "
[ترجمه ترگمان]کرزای یک برنامه \"بزرگ و جدید\" برای استقرار مجدد مبارزان طالبان به جامعه افغان اعلام کرده است و گفت که کنفرانس لندن \" حمایت بین المللی ما از آن را تایید خواهد کرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These are venues, opportunities for the Taliban to reintegrate into Afghan society.
[ترجمه گوگل]این مکان ها، فرصت هایی برای طالبان است تا دوباره در جامعه افغانستان ادغام شوند
[ترجمه ترگمان]این ها محل، فرصت هایی برای طالبان برای بازگشت به جامعه افغانستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Projects to reintegrate people back into the community from psychiatric hospitals involve programmes of support which can include help to find employment.
[ترجمه گوگل]پروژه های ادغام مجدد افراد به جامعه از بیمارستان های روانی شامل برنامه های حمایتی است که می تواند شامل کمک به یافتن شغل باشد
[ترجمه ترگمان]پروژه هایی برای بازگشت مجدد مردم به جامعه از بیمارستان های روانی شامل برنامه های حمایتی می شود که می تواند به کمک به یافتن کار کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When you want to reintegrate the original primary site as the location for data processing, stop the db2 instance and the file system from HostW at the target site, as shown in Listing
[ترجمه گوگل]هنگامی که می خواهید سایت اصلی اصلی را مجدداً به عنوان مکان پردازش داده ادغام کنید، نمونه db2 و سیستم فایل را از HostW در سایت هدف متوقف کنید، همانطور که در لیست نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]زمانی که می خواهید محل اصلی اصلی را به عنوان محل پردازش داده ها برگردانید، نمونه db۲ و سیستم فایل را از HostW در سایت هدف، همانطور که در لیست لیست نشان داده شده است، متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "The idea is that they reintegrate these kids back into civilian life, but many have spent the last three or four years killing people and are desocialized in many ways," he says.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید: «ایده این است که آن‌ها این بچه‌ها را دوباره به زندگی غیرنظامی بازگردانند، اما بسیاری از آنها سه یا چهار سال گذشته را صرف کشتن مردم کرده‌اند و از بسیاری جهات غیر اجتماعی شده‌اند»
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" این ایده این است که آن ها این کودکان را به زندگی مدنی بازگردانده اند، اما بسیاری از آن ها سه یا چهار سال گذشته را صرف کشتن مردم کرده اند و در بسیاری از روش ها به سر می برند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although sentenced to "rehabilitation," they are denied access to effective drug dependency treatment and provided no opportunity to learn skills to reintegrate into the community.
[ترجمه گوگل]اگرچه به «بازپروری» محکوم شده‌اند، اما از دسترسی به درمان مؤثر وابستگی مواد مخدر محروم هستند و هیچ فرصتی برای یادگیری مهارت‌هایی برای ادغام مجدد در جامعه فراهم نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]اگرچه آن ها به \"توان بخشی\" محکوم شده اند، اما دسترسی به درمان موثر مواد مخدر را انکار کرده اند و هیچ فرصتی برای یادگیری مهارت ها برای بازگشت به جامعه فراهم نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A key element of our political strategy will be supporting Afghan-led efforts to reintegrate Taliban who renounce al-Qa'ida, lay down their arms, and engage in the political process.
[ترجمه گوگل]یک عنصر کلیدی استراتژی سیاسی ما، حمایت از تلاش‌های تحت رهبری افغانستان برای ادغام مجدد طالبانی است که القاعده را کنار می‌گذارند، سلاح‌های خود را زمین می‌گذارند و در روند سیاسی شرکت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یک عامل کلیدی در استراتژی سیاسی ما حمایت از تلاش های رهبری افغانستان برای استقرار مجدد طالبان است که سلاح خود را انکار می کنند، سلاح های خود را زمین می گذارند و در روند سیاسی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Earlier in November, the United Nations launched a voluntary trust fund to help trafficking victims reintegrate into society.
[ترجمه گوگل]اوایل ماه نوامبر، سازمان ملل متحد یک صندوق داوطلبانه برای کمک به قربانیان قاچاق برای ادغام مجدد در جامعه راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]اوایل ماه نوامبر، سازمان ملل متحد یک صندوق اعتماد داوطلبانه برای کمک به قربانیان قاچاق به جامعه راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Earlier, U. S. Secretary of State Hillary Clinton told delegates Afghan President Hamid Karzai's plan to reintegrate Taliban militants would bring greater stability and security to the country.
[ترجمه گوگل]پیش از این، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده به نمایندگان گفته بود که طرح حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان برای ادغام مجدد شبه نظامیان طالبان، ثبات و امنیت بیشتری را برای کشور به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]پیش از این، U اس هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه، به هیات ها گفت طرح حامد کرزای رئیس جمهور افغان برای استقرار مجدد شبه نظامیان طالبان ثبات و امنیت بیشتری را به کشور خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Several organisations help the CSD provide services to help inmates reintegrate into the community.
[ترجمه گوگل]چندین سازمان به CSD کمک می کنند تا خدماتی را برای کمک به زندانیان برای ادغام مجدد در جامعه ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]چندین سازمان به the کمک می کنند تا خدماتی را تامین کند تا به زندانیان در بازگشت به جامعه کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The two leaders also discussed make peace with willing insurgents and reintegrate them into Afghan society.
[ترجمه گوگل]دو رهبر همچنین در مورد صلح با شورشیان مایل و ادغام مجدد آنها در جامعه افغانستان گفتگو کردند
[ترجمه ترگمان]این دو رهبر همچنین درباره ایجاد صلح با شورشیان مشتاق و بازگرداندن آن ها به جامعه افغان بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در حیطه روانشناسی: برگشتن به حالت یکپارچه ی ذهن بعد از تجربه ی پریشانی
بازتجمیع
باز ترکیب

بپرس