reinstall


دوباره برقرار کردن یا گماشتن، دوباره کار گذاشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of install.
مشابه: restore

جمله های نمونه

1. I've deleted everything and re-installed DOS 5 and Windows from scratch, all to no avail.
[ترجمه گوگل]من همه چیز را حذف کردم و دوباره DOS 5 و ویندوز را از ابتدا نصب کردم، همه فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]من همه چیز را پاک کردم و داس ۵ و ویندوز را از صفر باز کردم، هیچ فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those shingles had to be removed and reinstalled correctly.
[ترجمه گوگل]آن زونا باید برداشته می شد و دوباره به درستی نصب می شد
[ترجمه ترگمان]این shingles باید به درستی برداشته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Can't find templates. Please reinstall app.
[ترجمه گوگل]نمی توان الگوها را پیدا کرد لطفا برنامه را دوباره نصب کنید
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن الگوها ممکن نیست لطفا برنامه نصب را مجددا نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You must choose to upgrade or uninstall and reinstall.
[ترجمه گوگل]باید ارتقا یا حذف و نصب مجدد را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید انتخاب کنید تا ارتقا داده شود و دوباره نصب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Loading the parallel driver failed. Please uninstall, then reinstall the driver again.
[ترجمه گوگل]بارگیری درایور موازی انجام نشد لطفاً حذف نصب کنید، سپس دوباره درایور را نصب کنید
[ترجمه ترگمان]در حال بار کردن گرداننده موازی شکست خورد لطفا uninstall را دوباره نصب کنید، سپس دوباره راننده را مجددا نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reinstall turn indicator assembly. Scale retaining ring should be hand - tight Do not over tighten.
[ترجمه گوگل]مجموعه نشانگر چرخش را دوباره نصب کنید حلقه نگهدارنده ترازو باید با دست محکم باشد بیش از حد سفت نکنید
[ترجمه ترگمان]Reinstall مونتاژ شاخص را تغییر می دهد حلقه نگهداری مقیاس باید محکم باشد - محکم نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reinstall the GameGuard setup file and try running the game again.
[ترجمه گوگل]فایل راه اندازی GameGuard را دوباره نصب کنید و دوباره بازی را اجرا کنید
[ترجمه ترگمان]پرونده راه اندازی GameGuard را باز کنید و دوباره سعی کنید دوباره بازی را اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By default, this program will silently reinstall itself even after a hard reset, if the memory card with these files is still in the device.
[ترجمه گوگل]به‌طور پیش‌فرض، اگر کارت حافظه با این فایل‌ها همچنان در دستگاه باشد، این برنامه حتی پس از بازنشانی سخت، به‌طور بی‌صدا خود را مجدداً نصب می‌کند
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض، اگر کارت حافظه با این فایل ها هنوز در دستگاه باشد، این برنامه به طور خاموش خودش را مجددا نصب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please note: Users'are able to reinstall over current versions.
[ترجمه گوگل]لطفا توجه داشته باشید: کاربران قادر به نصب مجدد بیش از نسخه های فعلی هستند
[ترجمه ترگمان]لطفا توجه داشته باشید: کاربران قادر به نصب دوباره نسخه های فعلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Reinstall handwheel and secure with retaining bolt.
[ترجمه گوگل]چرخ دستی را دوباره نصب کنید و با پیچ و مهره محکم کنید
[ترجمه ترگمان] reinstall handwheel \"و\" bolt \"آمنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reinstall anti - virus and scan your computer.
[ترجمه گوگل]آنتی ویروس را دوباره نصب کنید و کامپیوتر خود را اسکن کنید
[ترجمه ترگمان]ضد ویروس Reinstall و کامپیوترتان را اسکن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reinstall hold down screws and ground wire to housing.
[ترجمه گوگل]دوباره پیچ ها و سیم زمین را روی محفظه نصب کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها پیچ های با طناب و سیم را به خانه نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cannot mount data files. Please reinstall this.
[ترجمه گوگل]نمی توان فایل های داده را سوار کرد لطفا این را دوباره نصب کنید
[ترجمه ترگمان]نمی توان فایل های داده را سوار کرد لطفا دوباره نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Uninstall the application, and reinstall a new version with a valid certificate.
[ترجمه گوگل]برنامه را حذف نصب کنید و یک نسخه جدید با گواهی معتبر را دوباره نصب کنید
[ترجمه ترگمان]عزل کاربرد، و نصب یک نسخه جدید با گواهی معتبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So officials rigged up a team of oxen to drag it back to the bridge site, where it was then reinstalled.
[ترجمه گوگل]بنابراین مقامات تیمی از گاو را تشکیل دادند تا آن را به محل پل برگردانند، جایی که دوباره نصب شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین مقامات تیمی از گاوها را برای کشیدن آن به محل پل، جایی که در آن زمان reinstalled بود، منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• put back into place, restore to a position; set up again (also spelled reinstal)

پیشنهاد کاربران

بپرس