reincarnation

/riˌɪnkarˈneɪʃn̩//ˌriːɪnkɑːˈneɪʃn̩/

معنی: حلول، تناسخ در جسم تازه، تجدید تجسم
معانی دیگر: ( به ویژه در آیین هندوها) حلول روح در بدن دیگر، بازتن یابی، تناس  در جسم تازه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the doctrine or religious belief that human souls survive physical death and return in new bodies.

(2) تعریف: any incarnation or embodiment in a new form.

جمله های نمونه

1. Hindus and Buddhists believe in reincarnation.
[ترجمه گوگل]هندوها و بودایی ها به تناسخ اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]هندوها و بودایی ها در تناسخ اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two men had disagreed about reincarnation.
[ترجمه گوگل]این دو مرد در مورد تناسخ اختلاف نظر داشتند
[ترجمه ترگمان]دو مرد در مورد تناسخ هم مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He thinks he's the reincarnation of Attila the Hun.
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که او تناسخ آتیلا هون است
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه که حلول مجدد Attila of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He believes he's a reincarnation of Julius Caesar.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که تناسخ ژولیوس سزار است
[ترجمه ترگمان]به نظر او تناسخ ژولیوس سزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She thinks she is a reincarnation of Cleopatra.
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که او تناسخ کلئوپاترا است
[ترجمه ترگمان] اون فکر می کنه که اون یه تجدید خاطره به \"کلئوپاترا\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many African tribes believe in reincarnation.
[ترجمه گوگل]بسیاری از قبایل آفریقایی به تناسخ اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قبایل آفریقایی به تناسخ اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many Nepalis view him as the reincarnation of the Hindu god, Vishnu.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نپالی ها او را به عنوان تناسخ خدای هندو، ویشنو می دانند
[ترجمه ترگمان]خدای بسیاری او را به عنوان تناسخ خدای هندو، ویشنو، می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Elements of telepathy and reincarnation weaving through the whole thing?
[ترجمه گوگل]عناصر تله پاتی و تناسخ در کل چیز می بافند؟
[ترجمه ترگمان]عناصر of و تناسخ از همه چیز weaving؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not believing in reincarnation or the after-life, it's my view that our lives are not dress rehearsals.
[ترجمه گوگل]بدون اعتقاد به تناسخ یا زندگی پس از مرگ، این دیدگاه من است که زندگی ما تمرینات لباس نیست
[ترجمه ترگمان]باور نکردن به تناسخ یا زندگی بعد از زندگی، این دیدگاه من است که زندگی ما تمرین رقص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A renovated reincarnation of Cassandra would be a good choice for co-anchor.
[ترجمه گوگل]تناسخ بازسازی شده کاساندرا انتخاب خوبی برای لنگر مشترک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک تناسخ renovated از Cassandra انتخاب خوبی برای co است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you believe in reincarnation?
[ترجمه گوگل]تو نظریه تناسخ را قبول داری؟
[ترجمه ترگمان]تو به تناسخ اعتقاد داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Brion is very nearly a Sousa reincarnation.
[ترجمه گوگل]بریون تقریباً تناسخ سوزا است
[ترجمه ترگمان]Brion در حال بازگشت به تناسخ وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is reincarnation fact or fable?
[ترجمه گوگل]تناسخ واقعیت است یا افسانه؟
[ترجمه ترگمان]حقیقت سنج است یا افسانه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Personal reincarnation, of course, is something which it is impossible to prove or disprove, although theories and beliefs abound.
[ترجمه گوگل]تناسخ شخصی، البته، چیزی است که اثبات یا رد آن غیر ممکن است، اگرچه نظریه ها و باورها فراوان است
[ترجمه ترگمان]البته تناسخ شخصی چیزی است که اثبات یا رد کردن آن غیر ممکن است، اگر چه تئوری ها و اعتقادات زیاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلول (اسم)
penetration, transduction, transpiration, reincarnation

تناسخ در جسم تازه (اسم)
reincarnation

تجدید تجسم (اسم)
reincarnation

انگلیسی به انگلیسی

• rebirth of souls in new bodies, regeneration of souls, re-embodiment
reincarnation is a belief that after death the soul of a person passes into the body of another living creature.
a reincarnation is a person or animal who is believed to be a dead person born again.

پیشنهاد کاربران

The belief that a dead person's spirit returns to life in another body
تناسخ یا سَمساره یا تجدید حیات یا زادْمُرد
Putin is thus a reincarnation, not of the comparatively restrained Brezhnev, but of Stalin — but with some important differences
...
[مشاهده متن کامل]

Hindus and Buddhists believe in reincarnation

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/reincarnation• https://en.wikipedia.org/wiki/Reincarnation
The definition of reincarnation is the rebirth of a
soul into a new body, human or animal.
حلول
تناسخ مجدد
THE SOUL OF THE DEFEATED WILL NOT REMAIN IN THE CYCLE OF REINCARNATION .
اثری از روح شکست خوردهدر چرخه ی تجدید حیات باقی نمی مونه
تجدید حیات
تتلو یه تتو داره عکس مارادوناست بعد بالاش نوشته reincarnation
یعنی تناسخ. یه آهنگم به همین اسم داره
تناسخ هم معنیش میشه انتقال روح از بدن فرد مرده به فرد زنده یا همون کریچِر
همینطور به کسی که اعتقاد داره که یه فرد مرده دوباره بدنیا میاد
...
[مشاهده متن کامل]

همینطور تولد دوباره n
.
Carnation: گل میخک ( سرخ یا شبیه به بستنی قیفی وانیلی توت فرنگی که سفیده با لبه های قرمز ) تو گوگل بزنید بهتر متوجه میشید

باز تن یابی، تناسخ، باران شدگی ( در برخی متن ها، بازگشت دوباره آب به چرخه طبیعت )
تولد دوباره

بپرس