reimbursement

/ˌriəmˈbɜːrsmənt//ˌriːɪmˈbɜːsmənt/

معنی: باز پرداخت
معانی دیگر: باز پرداخت

جمله های نمونه

1. He received reimbursement for his travel expenses.
[ترجمه محمد] او هزینه های سفرش را دریافت کرد ( در گفتمان فارسی گفتن بازپرداخت را دریافت کرد رایج نیست )
|
[ترجمه گوگل]او برای هزینه های سفر خود بازپرداخت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او بازپرداخت مخارج سفر را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You will receive reimbursement for any additional costs incurred.
[ترجمه گوگل]برای هر گونه هزینه اضافی که انجام شده است، بازپرداخت دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما بازپرداخت هزینه های اضافی را دریافت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is demanding reimbursement for medical and other expenses.
[ترجمه گوگل]او خواستار بازپرداخت هزینه های پزشکی و سایر هزینه ها است
[ترجمه ترگمان]او خواستار بازپرداخت هزینه های پزشکی و هزینه های دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The suit asks for reimbursement of the $ 13 6 million in losses plus restitution of fees and unspecified damages.
[ترجمه گوگل]این شکایت خواستار بازپرداخت 136 میلیون دلار خسارت به علاوه بازپرداخت هزینه ها و خسارات نامشخص شده است
[ترجمه ترگمان]این دادخواست هزینه بازپرداخت ۱۳ میلیون دلاری را علاوه بر جبران خسارت و خسارت unspecified درخواست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This meant that reimbursement again required an individual application to the National Board of Health.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که بازپرداخت دوباره نیاز به درخواست فردی به هیئت ملی بهداشت دارد
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا بود که بازپرداخت مجددا به یک برنامه منفرد برای هیات بهداشت ملی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any change in the reimbursement rate requires the same procedure.
[ترجمه گوگل]هرگونه تغییر در نرخ بازپرداخت مستلزم همین رویه است
[ترجمه ترگمان]هر تغییری در نرخ بازپرداخت نیاز به یک روش مشابه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this way the executive receives reimbursement for any additional costs incurred in working abroad.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب مجری برای هر گونه هزینه اضافی که برای کار در خارج از کشور متحمل شده است، بازپرداخت دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مدیر اجرایی بازپرداخت هزینه های اضافی که در خارج از کشور متحمل می شود را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Complete reimbursement is obviously more attractive than a contribution of a fixed amount.
[ترجمه گوگل]بازپرداخت کامل بدیهی است جذاب تر از کمک مبلغ ثابت است
[ترجمه ترگمان]بازپرداخت کامل به طور واضح جذاب تر از سهم یک مقدار ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lawsuit seeks reimbursement for costs of treating people with tobacco-related illnesses.
[ترجمه گوگل]این دعوا به دنبال بازپرداخت هزینه های درمان افراد مبتلا به بیماری های مرتبط با دخانیات است
[ترجمه ترگمان]این طرح دعوی به دنبال بازپرداخت هزینه های درمان افراد با بیماری های مربوط به تنباکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All discussion of retrospective and prospective reimbursement systems points to the difficulties of controlling overall expenditure.
[ترجمه گوگل]تمام مباحث مربوط به سیستم های بازپرداخت گذشته نگر و آینده نگر به مشکلات کنترل هزینه های کلی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]همه بحث ها درباره سیستم های بازپرداخت آینده و آینده نگر به مشکلات کنترل مخارج کلی اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eight states are seeking reimbursement for treating diseases related to smoking.
[ترجمه گوگل]هشت ایالت به دنبال بازپرداخت برای درمان بیماری های مرتبط با سیگار هستند
[ترجمه ترگمان]هشت ایالت به دنبال بازپرداخت برای درمان بیماری های مربوط به سیگار کشیدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The result is a cumbersome set of reimbursement rules that can be out of sync with economic realities.
[ترجمه گوگل]نتیجه مجموعه ای دست و پا گیر از قوانین بازپرداخت است که می تواند با واقعیت های اقتصادی هماهنگ نباشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک مجموعه از قوانین بازپرداخت است که می تواند با واقعیت های اقتصادی همگام باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. C., making drastic cuts in Medicare reimbursement unlikely for now.
[ترجمه گوگل]C, ایجاد کاهش شدید در بازپرداخت Medicare در حال حاضر بعید است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، ایجاد کاهش های شدید در بازپرداخت بیمه در حال حاضر نامحتمل به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Adtranz argues that California law allows the reimbursement if the action conferred a significant benefit to the public.
[ترجمه گوگل]Adtranz استدلال می کند که قانون کالیفرنیا اجازه بازپرداخت را در صورتی می دهد که این اقدام منفعت قابل توجهی برای عموم داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Adtranz استدلال می کند که اگر عمل سود قابل توجهی را به مردم اعطا کند، قانون کالیفرنیا اجازه بازپرداخت را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز پرداخت (اسم)
kickback, reimbursement

انگلیسی به انگلیسی

• act of paying back, repayment; compensation for a loss, repayment for an expense
reimbursement is the repayment to someone of money that they have spent or lost while doing something for you or because of something you have done; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: The act of paying back money that has been spent or lost 💵
🔍 مترادف: Repayment
✅ مثال: Employees can claim reimbursement for any travel expenses incurred during the business trip.
پرداخت جبرانی
تنخواه
در حسابداری قراردادهای نفت و گاز اگر بازپرداخت هزینه های پیمانکار مد نظر باشد آنگاه از واژه reimburse به معنای جبران کردن استفاده میشود اما اگر مقصود پاداش دادن به پیمانکار جهت سود ( سوای هزینه ها ) مد نظر باشد آنگاه از واژه remunerate به معنای پاداش دادن استفاده میشود.
جبران
بازپرداخت
پوشش
reimbursement authorizations
مجوزهای پوشش،
بازپرداخت یا استرداد

بپرس