1. the rehabilitation of northern forests
بازسازی جنگل های شمال
2. the rehabilitation of slum areas
بازسازی محله های فقیرنشین
3. The prison is euphemistically called a "rehabilitation centre".
[ترجمه گوگل]این زندان در اصطلاح "مرکز بازپروری" نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این زندان به نام \"مرکز توان بخشی\" خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's checked into a private clinic for drug rehabilitation.
[ترجمه گوگل]او برای بازپروری مواد مخدر به یک کلینیک خصوصی مراجعه کرده است
[ترجمه ترگمان]او برای توان بخشی معتادان به یک کلینیک خصوصی رسیدگی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's booked himself into a rehabilitation clinic.
[ترجمه گوگل]او خود را به یک کلینیک توانبخشی رزرو کرده است
[ترجمه ترگمان]او خودش را درگیر یک کلینیک توان بخشی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Important differences existed between the clinical and rehabilitation members in their approach to patient management.
[ترجمه گوگل]تفاوت های مهمی بین اعضای بالینی و توانبخشی در رویکرد آنها به مدیریت بیمار وجود داشت
[ترجمه ترگمان]تفاوت های مهمی بین اعضای بالینی و توان بخشی در رویکرد آن ها نسبت به مدیریت بیمار وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Rehabilitation will be an uphill struggle.
[ترجمه گوگل]توانبخشی یک مبارزه دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]توان بخشی یک مبارزه دشوار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We have also backed scientific research into rehabilitation schemes and their effectiveness.
[ترجمه گوگل]ما همچنین از تحقیقات علمی در مورد طرح های توانبخشی و اثربخشی آنها حمایت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین از تحقیقات علمی در زمینه طرح های نوسازی و اثربخشی آن ها پشتیبانی کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The government's international rehabilitation was greatly assisted by the Gulf war.
[ترجمه گوگل]بازسازی بین المللی دولت با جنگ خلیج فارس کمک زیادی کرد
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی دولت به شدت به بازسازی بین المللی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These offer valuable information and rehabilitation services to handicapped individuals.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات ارزشمند و خدمات توانبخشی را به افراد معلول ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این ها خدمات اطلاعاتی و توان بخشی ارزشمندی برای افراد معلول ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, rehabilitation has made rather more significant inroads than is suggested by the formal description of the system.
[ترجمه گوگل]با این حال، توانبخشی نسبت به آنچه که در توصیف رسمی سیستم پیشنهاد می شود، پیشرفت های چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، نوسازی باعث تاخت و تاز بسیار بیشتری نسبت به توصیف رسمی سیستم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Some seek personal de-criminalisation and rehabilitation, others have a more fundamental objection to man-made laws and courts as such.
[ترجمه گوگل]برخی به دنبال جرم زدایی و بازپروری شخصی هستند، برخی دیگر مخالفت اساسی تری با قوانین و دادگاه های ساخت بشر دارند
[ترجمه ترگمان]برخی به دنبال جرم انگاری و توان بخشی شخصی هستند، برخی دیگر اعتراض اساسی تری نسبت به قوانین و دادگاه ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is a psychiatric rehabilitation centre for people unable to cope with daily problems.
[ترجمه گوگل]این مرکز توانبخشی روانپزشکی برای افرادی است که قادر به مقابله با مشکلات روزمره نیستند
[ترجمه ترگمان]این یک مرکز توان بخشی روانی برای افرادی است که نمی توانند با مشکلات روزمره کنار بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They had a team of architects beavering away at a scheme for the rehabilitation of District
[ترجمه گوگل]آنها تیمی از معماران را داشتند که از طرحی برای بازسازی منطقه دوری میکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها گروهی از معماران را داشتند که در طرحی برای نوسازی منطقه دور افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید