1. to rehabilitate a company
سود آور کردن یک شرکت
2. nuns who rehabilitate prostitutes
راهبه هایی که فواحش را به راه راست هدایت می کنند
3. The old house was rehabilitated at enormous expense.
[ترجمه گوگل]خانه قدیمی با هزینه های هنگفت بازسازی شد
[ترجمه ترگمان]خانه قدیمی با هزینه بسیار پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The former criminal completely rehabilitated himself and was respected by all.
[ترجمه گوگل]جنایتکار سابق به طور کامل خود را بازسازی کرد و مورد احترام همه بود
[ترجمه ترگمان]این مجرم سابق کاملا خود را توان بخشی کرده و مورد احترام همگان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This wing of the house must be rehabilitated promptly, as there is a danger, it will collapse.
[ترجمه گوگل]این بال خانه باید به سرعت بازسازی شود، زیرا خطر فروریختن آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این قسمت از خانه باید فورا اصلاح شود، چون در خطر است، سقوط خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The prison service should try to rehabilitate prisoners so that they can lead normal lives when they leave prison.
[ترجمه گوگل]سازمان زندان باید تلاش کند تا زندانیان را بازپروری کند تا در هنگام خروج از زندان بتوانند زندگی عادی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]خدمات زندان باید تلاش کند تا زندانیان را احیا کند تا آن ها بتوانند زندگی عادی خود را در زمانی که از زندان خارج می شوند، رهبری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Prime Minister seems to be trying to rehabilitate the former defence secretary.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نخست وزیر در تلاش برای احیای وزیر دفاع سابق است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نخست وزیر در تلاش است تا وزیر دفاع سابق را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Considerable efforts have been made to rehabilitate patients who have suffered in this way.
[ترجمه گوگل]تلاش های قابل توجهی برای توانبخشی بیمارانی که در این راه آسیب دیده اند صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]تلاش های قابل توجهی برای احیای بیمارانی صورت گرفته است که به این روش رنج برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He used exercise programmes to rehabilitate the patients.
[ترجمه گوگل]او از برنامه های ورزشی برای توانبخشی بیماران استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]او از برنامه های ورزشی برای بازسازی بیماران استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The doctors tried to rehabilitate soldiers who had lost limbs during the war.
[ترجمه گوگل]پزشکان سعی کردند سربازانی را که در طول جنگ دست و پاهای خود را از دست داده بودند، بازپروری کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان سعی کردند تا سربازانی را که در طول جنگ دست و پایشان را از دست داده بودند، احیا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There was no money to rehabilitate the tower.
[ترجمه گوگل]پولی برای بازسازی برج وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] هیچ پولی برای ورود به برج نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You can not rehabilitate a fire ant.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید مورچه آتش را بازسازی کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک مورچه آتش را بازسازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After surgery, he must rehabilitate his leg to develop the strength necessary to once again be an explosive runner.
[ترجمه گوگل]پس از جراحی، او باید پای خود را بازسازی کند تا قدرت لازم برای تبدیل شدن به یک دونده انفجاری را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]پس از جراحی، او باید برای توسعه قدرت لازم که یک بار دیگر یک دونده انفجاری باشد، پایش را ترمیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Programs have been established to help young adults rehabilitate or achieve their potential.
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای کمک به جوانان در توانبخشی یا دستیابی به پتانسیل خود ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای کمک به جوانان برای بازتوانی و یا رسیدن به پتانسیل آن ها ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Deaver devised the campaign to rehabilitate the First Lady's image.
[ترجمه گوگل]دیور کمپینی را برای بازسازی وجهه بانوی اول طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]Deaver این مبارزه را برای احیای تصویر بانوی اول ابداع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. After 1972 the semi-autonomous administration made efforts to rehabilitate and expand the system.
[ترجمه گوگل]پس از سال 1972، دولت نیمه خودمختار تلاش هایی را برای بازسازی و گسترش سیستم انجام داد
[ترجمه ترگمان]پس از سال ۱۹۷۲، دولت نیمه خودکار تلاش ها برای بازسازی و توسعه این سیستم را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Jail is not a good place to rehabilitate delinquent youths.
[ترجمه گوگل]زندان مکان مناسبی برای بازپروری جوانان بزهکار نیست
[ترجمه ترگمان]زندان محل مناسبی برای احیای جوانان delinquent نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Results The patients who abided nurses guide to rehabilitate have better effects than who didn t.
[ترجمه گوگل]ResultsThe بیمارانی که از راهنمای پرستاران برای توانبخشی پیروی کردند، اثرات بهتری نسبت به بیمارانی داشتند
[ترجمه ترگمان]نتایج بیمارانی که پرستاران را تحمل می کنند تاثیرات بهتری نسبت به کسانی دارند که این کار را نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Objective: Apply with lateral's femoral anterior dissociative flap rehabilitate the foot's defect of extensive soft tissue.
[ترجمه گوگل]هدف: با استفاده از فلپ تفکیک کننده قدامی فمورال لترال، نقص بافت نرم گسترده پا را بازسازی کنید
[ترجمه ترگمان]هدف: اعمال فشار جانبی برش دهنده استخوان قدامی برای ترمیم نقص پا در بافت نرم و نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید