1. She's just finished four months of rehab.
[ترجمه گوگل]او به تازگی چهار ماه دوره توانبخشی را به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]اون فقط ۴ ماه از بازپروری رو تموم کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I spent three months in rehab.
[ترجمه گوگل]من سه ماه را در توانبخشی گذراندم
[ترجمه ترگمان]من سه ماه تو مرکز بازپروری بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And because the band went into a rehab center to iron out its differences, rumors spread about drug use.
[ترجمه گوگل]و از آنجایی که گروه برای رفع اختلافات خود به یک مرکز توانبخشی رفت، شایعاتی در مورد مصرف مواد مخدر پخش شد
[ترجمه ترگمان]و برای اینکه گروه به مرکز توان بخشی رفت تا اختلاف های خود را از بین ببرد، شایعات در مورد استفاده از مواد مخدر پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I spent seven months in rehab.
[ترجمه گوگل]هفت ماه را در توانبخشی گذراندم
[ترجمه ترگمان]من هفت ماه تو مرکز بازپروری بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He later entered into a rehab program.
[ترجمه گوگل]او بعداً وارد یک برنامه توانبخشی شد
[ترجمه ترگمان] اون بعدا وارد یه برنامه بازپروری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gerald Drug-induced, I hear-I believe she's actually in rehab as we speak.
[ترجمه گوگل]من می شنوم که جرالد ناشی از مواد مخدر است - فکر می کنم او در حال حاضر در حال بازپروری است
[ترجمه ترگمان]جرالد با حرارت گفت: - فکر می کنم در واقع اون الان تو مرکز بازپروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Brett Favre places himself in a rehab center for repairs from the ravages of painkillers.
[ترجمه گوگل]برت فاور خود را در یک مرکز توانبخشی برای ترمیم ویرانی داروهای مسکن قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]برت Favre خودش رو در مرکز بازپروری برای تعمیرات مسکن استفاده می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In announcing Monday that he had entered rehab, Kasteler did not disclose the nature of his illness.
[ترجمه گوگل]کاستلر در روز دوشنبه اعلام کرد که وارد مرکز توانبخشی شده است، ماهیت بیماری خود را فاش نکرد
[ترجمه ترگمان]در اعلام دوشنبه که او وارد مرکز بازپروری شده است، Kasteler ماهیت بیماریش را فاش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After the operation Owen will resume his rehab with the medical team at St James'Park.
[ترجمه گوگل]پس از عمل، اوون دوره توانبخشی خود را با تیم پزشکی در سنت جیمز پارک از سر خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از عملیات اوون، مرکز توان بخشی خود را با تیم پزشکی سنت جیمز پارک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His commitment to rehab will be paid for by the government.
[ترجمه گوگل]تعهد او به توانبخشی توسط دولت پرداخت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تعهد او به توان بخشی از سوی دولت پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My client has agreed to check herself into rehab immediately.
[ترجمه گوگل]مشتری من موافقت کرده است که فوراً خود را در مرکز توانبخشی بررسی کند
[ترجمه ترگمان]موکل من موافقت کرده که سریعا به مرکز ترک اعتیاد بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He has a long stretch of rehab coming up.
[ترجمه گوگل]او یک دوره طولانی توانبخشی در راه است
[ترجمه ترگمان]اون یه دوره طولانی از بازپروری داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Cardiac rehab programs may be offered in hospitals and other community facilities.
[ترجمه گوگل]برنامه های توانبخشی قلبی ممکن است در بیمارستان ها و سایر امکانات اجتماعی ارائه شود
[ترجمه ترگمان]برنامه های بازتوانی زودهنگام ممکن است در بیمارستان ها و سایر تاسیسات اجتماعی ارائه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Rehab as been tough, but I am feeling better.
[ترجمه گوگل]توانبخشی سخت بود، اما حالم بهتر است
[ترجمه ترگمان]بازپروری خیلی سخته اما من احساس بهتری دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید