regurgitation

/rɪˈɡɜːrdʒɪteɪʃn̩//rɪˈɡɜːdʒɪteɪʃn̩/

معنی: برگشت، قی، برگشت خون، استفراع
معانی دیگر: وامش، استفراغ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the bringing up of partly digested food from the stomach.

جمله های نمونه

1. Sour stomach with wind, regurgitation, reflux, nausea, food sitting like a load, the characteristic taste and salivation.
[ترجمه گوگل]معده ترش همراه با باد، نارسایی، رفلاکس، حالت تهوع، نشستن غذا مانند بار، مزه مشخصه و ترشح بزاق
[ترجمه ترگمان]Sour با باد، regurgitation، برگشت، برگشت، تهوع، غذا مانند بار، مزه مشخصه و بزاق ترشح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This pattern will continue until the regurgitation of bile causes hepatocellular damage.
[ترجمه گوگل]این الگو تا زمانی ادامه خواهد داشت که بازگشت صفرا باعث آسیب سلولی کبدی شود
[ترجمه ترگمان]این الگو تا زمانی ادامه خواهد یافت که the صفرا منجر به آسیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Total regurgitation of swallowed material without any nausea whatsoever suggests esophageal obstruction.
[ترجمه گوگل]برگشت کامل مواد بلعیده شده بدون هیچ حالت تهوعی که نشان دهنده انسداد مری باشد
[ترجمه ترگمان]مقدار کلی مواد هضم شده بدون هیچ نوع حالت تهوع منجر به انسداد esophageal می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The shock and heart failure caused by mitral regurgitation should be considered in patients with inferoposterior AMI after successful revascularization, who are still hemodynamically unstable.
[ترجمه گوگل]شوک و نارسایی قلبی ناشی از نارسایی میترال باید در بیماران مبتلا به AMI تحتانی خلفی پس از عروق مجدد موفقیت آمیز، که هنوز همودینامیکی ناپایدار هستند، در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]شوک و نارسایی قلبی ناشی از دریچه میترال باید در بیماران with ای ام ای پس از revascularization موفق، که هنوز ناپایدار هستند، در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moderate regurgitation was detected in pulmonic, tricuspid and mitral valves.
[ترجمه گوگل]نارسایی متوسط ​​در دریچه های ریوی، تریکوسپید و میترال مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]regurgitation متوسط در pulmonic، سه لختی و دریچه میترال کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Heart burn, regurgitation of sourness at times.
[ترجمه گوگل]سوزش قلب، گاهاً برگشت ترش
[ترجمه ترگمان]قلب او را به سوزش می اندازد، و گاهی ترش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mitral valve regurgitation can cause arrhythmia, an abnormal speed or rhythm of the heartbeat.
[ترجمه گوگل]نارسایی دریچه میترال می تواند باعث آریتمی، سرعت غیر طبیعی یا ریتم ضربان قلب شود
[ترجمه ترگمان]شیر Mitral می تواند باعث بی نظمی، یک سرعت غیر عادی و یا ریتم ضربان قلب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Burned patients frequently aspirate after regurgitation of fluids.
[ترجمه گوگل]بیماران سوخته اغلب پس از برگشت مایعات آسپیره می کنند
[ترجمه ترگمان]بیماران Burned به طور مکرر بعد از regurgitation مایعات استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hyperchlorhydria may cause heartburn, regurgitation of gastric acid and gastric ulcers.
[ترجمه گوگل]هیپرکلریدری ممکن است باعث سوزش سر دل، برگشت اسید معده و زخم معده شود
[ترجمه ترگمان]Hyperchlorhydria ممکن است موجب سوزش معده، regurgitation اسید معده و زخم معده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The papillary muscles contract during systole to prevent regurgitation of blood into the atria.
[ترجمه گوگل]عضلات پاپیلاری در طول سیستول منقبض می شوند تا از برگشت خون به دهلیزها جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های papillary در طول systole منقبض می شوند تا از مسدود شدن خون در دهلیز جلوگیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most of regurgitation were trivial or mild, and involved just one valve.
[ترجمه گوگل]اکثر رگورژیتاسیون ها بی اهمیت یا خفیف بودند و فقط یک دریچه را شامل می شدند
[ترجمه ترگمان]اکثر of ناچیز یا ملایم بودند و فقط یک شیر داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Palpitations can occur in disorders such as aortic regurgitation or thyrotoxicosis ; the most common cause is abnormal cardiac rhythm.
[ترجمه گوگل]تپش قلب می تواند در اختلالاتی مانند نارسایی آئورت یا تیروتوکسیکوز رخ دهد شایع ترین علت ریتم غیر طبیعی قلب است
[ترجمه ترگمان]palpitations می تواند در اختلالات مانند دریچه آئورتی یا thyrotoxicosis رخ دهد؛ شایع ترین علت، ریتم غیرعادی ایست قلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results The gastroesophageal regurgitation rate was higher (8 7%) with lower aspiration rate(2 5%) in patients receiving MV.
[ترجمه گوگل]ResultsThe نرخ نارسایی معده به مری بالاتر (8 7٪) با نرخ آسپیراسیون پایین تر (2 5٪) در بیماران دریافت کننده MV بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نرخ gastroesophageal regurgitation بالاتر بود (۸ % %)با نرخ بهره کم تر (۲ % %)در بیمارانی که MV
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The degree of valvular regurgitation was not related with the range of prolapse and was related with the severity of tendinous chorda injury.
[ترجمه گوگل]درجه نارسایی دریچه با دامنه پرولاپس ارتباطی نداشت و با شدت آسیب تاندونوس وورد مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]درجه of مربوط به محدوده of نبود و با شدت آسیب tendinous chorda مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

قی (اسم)
puke, regurgitation

برگشت خون (اسم)
regurgitation

استفراع (اسم)
regurgitation

تخصصی

[علوم دامی] نشخوار بازگشت غذا به دهان( در فرایند )

انگلیسی به انگلیسی

• process of drawing back cud from the stomach into the mouth (in ruminant animals); act of vomiting, act of throwing up

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: The act of bringing swallowed food back up or repeating information without understanding 🔄 🤮
🔍 مترادف: Repetition
✅ مثال: The teacher discouraged mere regurgitation of facts, emphasizing critical thinking instead.
برگشت خون، استفراع، قی، نشخوار بازگشت غذا به دهان ( در فرایند )
This does not mean that essays are a 'regurgitation' of everything your lecturer has said throughout the course.
به این معنی نیست که مقاله ها یک ( غی کردن همه چیز به صورت یکجا ) همه چیز هایی است که مدرس شما در طول دوره گفته است.
regurgitation : به معنای پس زدن همه چیز به صورت یکجا
در پاسخ به آقای اسماعیل: جواب اکوی قلب شما نشان می دهد که دریچه ی سینی در ابتدای سرخرگ ریوی کمی مشکل داشته و منجر به برگشت خون شده. مشکل حادی نیست و قابل کنترل است، با آرزوی سلامتی
معنی Regurgitation یعنی چی وایا قابل درمان هست
regurgitation
در پزشکی به معنای جریان خون عکس جهت طبیعی است برای مثال aortic regurgitation به معنایی نارسایی دریچه آئورتی است که موجب برگشت خون پمپ شده ، از آئورت به بطن چپ میشود
regurgitation ( پزشکی )
واژه مصوب: پس‏زنش
تعریف: برگشت جریان یک مایع به عقب، یعنی در جهتی خلاف جهت طبیعی آن
نارسایی
دامپزشکی و علوم دامی
برگرداندن غدا یا بالا آوردن غدا که در نشخوارکننده جزئی از نشخوار بوده ولی در دام های دیگر غیرطبیعی است

بپرس