regulator

/ˈreɡjəˌletər//ˈreɡjʊleɪtə/

معنی: تعدیل کننده، الت تعدیل، تنظیم کننده
معانی دیگر: (شخص یا دستگاه) تنظیم کننده، مهارگر، رگلاتور، گنارشگر، سامانگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that regulates.
مشابه: control

(2) تعریف: a device used for self-adjustment of a machine.
مشابه: adjustment

جمله های نمونه

1. An independent regulator will be appointed to ensure fair competition.
[ترجمه گوگل]یک تنظیم کننده مستقل برای تضمین رقابت منصفانه منصوب خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک تنظیم کننده مستقل برای کسب اطمینان از رقابت عادلانه منصوب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The story shows Lautro to be an unsentimental regulator with the power and will to crack down hard.
[ترجمه گوگل]داستان نشان می دهد که Lautro یک تنظیم کننده غیر عاطفی با قدرت و اراده برای سرکوب سخت است
[ترجمه ترگمان]این داستان نشان می دهد که Lautro تا حدی ناظر تحت تاثیر قدرت است و به سختی شکست خواهد خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The regulator is unconcerned with causes; it will detect the deviation and correct it.
[ترجمه گوگل]تنظیم کننده به علل بی توجه است انحراف را تشخیص داده و آن را اصلاح می کند
[ترجمه ترگمان]تنظیم کننده با علل مهم نیست؛ این انحراف معیار را تشخیص می دهد و آن را اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gil Galucci, an investigator with the Alberta regulator, would not discuss the case.
[ترجمه گوگل]گیل گالوچی، بازپرس رگولاتوری آلبرتا، در این مورد بحث نمی کند
[ترجمه ترگمان]گیل Galucci، بازپرس with، در مورد پرونده بحث نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Had her internal regulator failed her and allowed in a larger portion than she could handle?
[ترجمه گوگل]آیا رگولاتور داخلی او را از کار انداخته بود و اجازه داده بود که بخش بزرگ‌تری از آنچه او می‌توانست انجام دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا regulator داخلی او را از دست داده بود و سهم بیشتری از آن داشت که می توانست بر عهده بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Future gold production might be used as a regulator for the Soviet money supply.
[ترجمه گوگل]تولید طلا در آینده ممکن است به عنوان یک تنظیم کننده برای عرضه پول شوروی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]تولید طلا آینده ممکن است به عنوان تنظیم کننده عرضه پول شوروی به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Winsor said the regulator would consider an early interim review of Railtrack's finances.
[ترجمه گوگل]آقای وینسور گفت که رگولاتور بررسی موقت اولیه مالی Railtrack را در نظر خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]آقای winsor گفت که قانون گذار، بررسی اولیه موقت بودجه Railtrack را بررسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are not bodies against which, through the regulator, members of the public feel that they can secure redress.
[ترجمه گوگل]آنها نهادهایی نیستند که از طریق تنظیم کننده، اعضای عمومی احساس کنند که می توانند جبران خسارت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها bodies نیستند که از طریق قانون گذار، اعضای مردم احساس کنند که می توانند redress را تضمین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The regulator announced in early December that it would launch an inquiry into funds using illicit methods to increase performance.
[ترجمه گوگل]رگولاتور در اوایل دسامبر اعلام کرد که تحقیقاتی را درباره وجوهی که از روش‌های غیرقانونی برای افزایش عملکرد استفاده می‌کنند، آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون در اوایل ماه دسامبر اعلام کرد که با استفاده از روش های غیر قانونی برای افزایش عملکرد، تحقیق درباره بودجه را آغاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Rost Under the Electricity Act 198 the regulator is directed to monitor the progress of combined heat and power.
[ترجمه گوگل]آقای Rost بر اساس قانون برق 198، رگولاتور وظیفه نظارت بر پیشرفت ترکیبی حرارت و برق را دارد
[ترجمه ترگمان]تحت قانون برق ۱۹۸ قانون به منظور نظارت بر پیشرفت گرما و قدرت ترکیبی هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Remove the voltage regulator box and connect the large wires A, A1 and D together.
[ترجمه گوگل]جعبه تنظیم کننده ولتاژ را بردارید و سیم های بزرگ A، A1 و D را به هم وصل کنید
[ترجمه ترگمان]جعبه تنظیم کننده ولتاژ را حذف کرده و سیم های بزرگ A، A۱ و D را به هم متصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. seems credible on the evidence so far, is that the bank masked its skullduggery so completely that no regulator anywhere in the world could get a handle on it.
[ترجمه گوگل]با توجه به شواهدی که تاکنون وجود دارد، به نظر می رسد معتبر است، این است که این بانک به قدری کل جمجمه خود را پنهان کرده است که هیچ نهاد نظارتی در هیچ کجای جهان نمی تواند به آن رسیدگی کند
[ترجمه ترگمان]تا کنون به نظر می رسد که این بانک اعتبار خود را به گونه ای کامل پوشانده است که هیچ تنظیم کننده در هیچ کجای دنیا نمی تواند به آن رسیدگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His defense, which seems credible on the evidence so far, is that the bank masked its skullduggery so completely that no regulator anywhere in the world could get a handle on it.
[ترجمه گوگل]دفاعیات او، که تا کنون بر اساس شواهد معتبر به نظر می رسد، این است که این بانک به قدری کل جمجمه خود را پنهان کرده است که هیچ نهاد نظارتی در هیچ کجای جهان نمی تواند به آن رسیدگی کند
[ترجمه ترگمان]دفاع او، که تا کنون در مورد شواهد معتبر به نظر می رسد، این است که بانک skullduggery آن را به طور کامل پوشانده است که هیچ تنظیم کننده در هیچ کجای دنیا نمی تواند به آن رسیدگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His defense, which seems credible on the evidence so far, is that the bank masked its skullduggery so completely that no regulator anywhere in the world . . .
[ترجمه گوگل]دفاع او، که بر اساس شواهد تا کنون معتبر به نظر می‌رسد، این است که بانک جمجمه‌کاری خود را چنان کاملاً پوشانده است که هیچ نظارتی در هیچ کجای جهان وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]دفاع او، که تا کنون در مورد شواهد معتبر به نظر می رسد، این است که بانک skullduggery آن را به طور کامل پوشانده است که هیچ تنظیم کننده در هیچ کجای جهان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعدیل کننده (اسم)
adjuster, moderator, modulator, damper, modifier, regulator, coordinator, escalator

الت تعدیل (اسم)
adjustment, regulator

تنظیم کننده (اسم)
regulator, corrector, regularizer

تخصصی

[عمران و معماری] تنظیم کننده - رگولاتور
[برق و الکترونیک] رگولاتور قطعه ای که کمیت مورد نظیر رادر مقدار از پیش تعیین شده ای نگه می دارد یا آن را مطابق با مقدار از پیش تعیین شده ای تغییر می دهد. - تثبیت کننده
[مهندسی گاز] تنظیم کننده، تعدیل کننده
[زمین شناسی] تنظیم کننده، تعدیل کننده ،وسیله ای (دیوار، در) که برای کنترل حجم هوا در یک دریچه هوا به کار می رود
[صنعت] ناظر
[نساجی] تنظیم کننده - کنترل کننده طول زنجیر در پلیمریزاسیون
[ریاضیات] ناظم، تنظیم کننده
[معدن] در تنظیم کننده (تهویه) - تنظیمکننده (فلوتاسیون)

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that manages, person or thing that controls; mechanical device that adjusts or controls according to specific regulations
a regulator is a device that automatically controls something such as the temperature or humidity in a room.

پیشنهاد کاربران

در متون روان شناسی به عنوان تنظیم کننده استفاده می شود.
از ناظر در مباحث پزشکی و روان شناسی، با لفظ سوپروایزر یاد می شود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : regulate / regularize
✅️ اسم ( noun ) : regulation / regulator / regularity / regularization
✅️ صفت ( adjective ) : regulatory / regulation / regular
✅️ قید ( adverb ) : regularly
کنترلگر
🇮🇷 واژه ی برنهاده: سامانده 🇮🇷
تنظیم گر
مقررات گذار
ناظر یا نهاد نظارتی
کنترل کننده ؛ نهاد نظارتی
– a pressure regulator
– The bank claims its hands are tied by federal regulators
نظارتی
نهاد نظارتی
نهاد تنظیم مقررات ( و داوری )
تنظیم گر
مقام ناظر

بپرس