مرتب (صفت)straight, trim, classified, put in order, arranged, ordered, regular, neat, tidy, orderly, methodic, shipshape, regulated, well-groomed
تحت نظارت قانونیتحت نظارت، مرتب، قانونمندOrganizedمقررات گذاری شده[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]قانون گذاری شدهزمانی که چیزی توسط مجموعه ای خاص از قوانین کنترل می شود.regulated secretion :ترشح تنظیم شدهقانونی شدهتدوین شدهتنظیم شدهقابل تنظیم شدنکنترل شدهقانونمند، قاعده مند، نظام مند، بسامان، سامان یافته( صفت می باشد و به معنی ) کنترل شدهمعنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :controlled by rules or lawsآراستهتحت نظارتقانونیتنظیم شدنمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)+ عکس و لینک