regrettable

/rɪˈɡretəbl̩//rɪˈɡretəbl̩/

معنی: قابل تاسف
معانی دیگر: تاسف آور، افسوس انگیز، دریغ آور

جمله های نمونه

1. it is regrettable if iran is ruined . . .
دریغ است ایران که ویران شود . . .

2. This was a very regrettable error.
[ترجمه گوگل]این یک خطای بسیار تاسف بار بود
[ترجمه ترگمان]این اشتباه بسیار تاسف باری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is regrettable that the police were not informed sooner.
[ترجمه گوگل]مایه تاسف است که زودتر به پلیس اطلاع داده نشد
[ترجمه ترگمان]این تاسف است که پلیس زودتر خبر نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His tiredness caused him to make a regrettable error.
[ترجمه گوگل]خستگی او باعث شد که اشتباه تاسف باری مرتکب شود
[ترجمه ترگمان]خستگی اش او را به اشتباه تاسف بار تبدیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The loss of jobs is highly regrettable.
[ترجمه گوگل]از دست دادن مشاغل بسیار مایه تاسف است
[ترجمه ترگمان]از دست دادن شغل بسیار تاسف بار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is regrettable that. . .
[ترجمه گوگل]جای تاسف است که
[ترجمه ترگمان] تاسف باره که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is highly regrettable that the minister cannot be here in person.
[ترجمه علی] این موضوع بسیار تاسف آور است که وزیر نمی تواند شخصا اینجا حضور داشته باشد
|
[ترجمه گوگل]مایه تاسف است که وزیر نمی تواند شخصاً در اینجا حضور داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بسیار تاسف بار است که وزیر نمی تواند در اینجا حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was a regrettable incident but I now consider the matter closed.
[ترجمه علی] حادثه تاسف باری بود اما اکنون من آنرا تمام شده در نظر می گیرم.
|
[ترجمه گوگل]این یک حادثه تاسف بار بود اما من اکنون این موضوع را بسته شده می دانم
[ترجمه ترگمان]یک حادثه تاسف باری بود، اما حالا موضوع را بستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's regrettable that classical music receives so little attention.
[ترجمه گوگل]مایه تاسف است که موسیقی کلاسیک اینقدر کم مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]جای تاسف است که موسیقی کلاسیک توجه کمی را جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your choice of friends is regrettable.
[ترجمه گوگل]انتخاب دوستان شما باعث تاسف است
[ترجمه ترگمان]انتخاب دوستان قابل تاسف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Taxes are a regrettable necessity.
[ترجمه گوگل]مالیات یک ضرورت تاسف بار است
[ترجمه ترگمان]مالیات ها یک ضرورت تاسف بار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Against that background, it is regrettable that the Opposition intend to move to deny the Bill a Second Reading this evening.
[ترجمه گوگل]با این پیش زمینه، مایه تاسف است که اپوزیسیون قصد دارد امروز عصر برای رد این لایحه در قرائت دوم اقدام کند
[ترجمه ترگمان]در مقابل این پس زمینه، تاسف است که مخالفان قصد دارند تا لایحه خواندن را در عصر روز دوم انکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There has been a marked and regrettable increase in reports from the town over the past year concerning the behaviour of students.
[ترجمه گوگل]در سال گذشته گزارش‌های مربوط به رفتار دانش‌آموزان از شهر افزایش قابل توجه و تأسف‌آوری داشته است
[ترجمه ترگمان]در گزارش ها مربوط به رفتار دانشجویان سال گذشته، یک افزایش قابل توجه و قابل تاسف در گزارش ها از این شهر وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead, another regrettable aspect of her personality impelled her to smile specially at this man.
[ترجمه گوگل]در عوض، یکی دیگر از جنبه‌های تاسف‌آور شخصیت او، او را وادار کرد که به‌ویژه به این مرد لبخند بزند
[ترجمه ترگمان]در عوض، جنبه تاسف بار دیگری از شخصیت او باعث شد که او مخصوصا به این مرد لبخند بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تاسف (صفت)
regrettable

انگلیسی به انگلیسی

• causing sorrow, causing remorse, causing feelings of anguish
something that is regrettable is unfortunate and undesirable.

پیشنهاد کاربران

۱. اسف انگیز. تاسف بار. رقت انگیز ۲. جای تاسف. مایه تاسف ۳. دریغ
مثال:
it is regrettable if Iran is ruined
دریغ است ایران که ویران شود. / جای تاسف است که ایران ویران شود.
دریغ
it is regrettable : دریغ است
تاسف بار
تاسف برانگیز
اسف بار
قابل تاسف ،

بپرس