regrets

جمله های نمونه

1. she regrets her mistake
او از اشتباه خود متاسف است.

2. (one's) regrets
پوزش،مراتب تاسف،اظهار پشیمانی

3. please accept my regrets
خواهشمندم پوزش مرا بپذیرید.

4. the murderer's gestures expressed no regrets
حرکات قاتل گویای هیچگونه ندامت نبود.

پیشنهاد کاربران

☆ I have a lot of regrets in that regard. . .
از این نظر بسیار پشیمانم. . .
از این بابت خیلی تاسف میخورم. . .
پشیمانی، ندامت، پوزش.

پشیمان شدن