regression

/rəˈɡreʃn̩//rɪˈɡreʃn̩/

معنی: عود، برگشت، سیر قهقرایی، بسرفت
معانی دیگر: پسرفت، بازگشت، رجعت، بازگرد، بازرفت، مراجعت، (آمار) پس گرایی، رگرسیون، رجوع شود به: retrogression

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or condition of return to an earlier form or less advanced state; biological or psychological reversion.
متضاد: advance, advancement, progression
مشابه: relapse, return

- An older child sometimes exhibits forms of regression such as sucking his thumb when a new baby is born into the family.
[ترجمه قاسم] گاهی اوقات یک کودک بزرگتر شکل هایی از بازگشت مانند مکیدن انگشت شست هنگام تولد نوزاد جدید در خانواده را نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل] یک کودک بزرگتر گاهی اوقات اشکالی از پسرفت مانند مکیدن انگشت شست خود را هنگام تولد نوزاد جدید در خانواده نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. edge of regression
یال بازگشت

2. He began to show signs of regression to his childhood.
[ترجمه گوگل]او شروع به نشان دادن نشانه های پسرفت به دوران کودکی خود کرد
[ترجمه ترگمان]او شروع به نشان دادن نشانه هایی از بازگشت به دوران کودکی اش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This can cause regression in a pupil's learning process.
[ترجمه گوگل]این می تواند باعث رگرسیون در فرآیند یادگیری دانش آموز شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رگرسیون در فرآیند یادگیری یک دانش آموز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Respiratory symptoms were analysed by multiple logistic regression and lung function standard deviation scores by multiple linear regression.
[ترجمه گوگل]علائم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف معیار عملکرد ریه با رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]علایم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف استاندارد عملکرد شش به وسیله رگرسیون خطی چندگانه آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The regression itself took place on Joyce's second visit; the first was used to teach her deep relaxation.
[ترجمه گوگل]خود پسرفت در دیدار دوم جویس اتفاق افتاد اولین مورد برای آموزش آرامش عمیق به او استفاده شد
[ترجمه ترگمان]خود رگرسیون در دومین دیدار جو یس رخ داد؛ اولی برای آموزش آرامش عمیق او استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And these kindergarten programs may seem like a regression from full-day preschool programs.
[ترجمه گوگل]و این برنامه های مهدکودک ممکن است مانند یک پسرفت از برنامه های پیش دبستانی تمام روز به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]و این برنامه های مهد کودک ممکن است به نظر یک رگرسیون از برنامه های کامل پیش دبستانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What it proposes is regression to the zero time.
[ترجمه گوگل]چیزی که پیشنهاد می کند رگرسیون به زمان صفر است
[ترجمه ترگمان]آنچه پیشنهاد می دهد، رگرسیون به زمان صفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Regression therapy can also involve taking a patient back into the womb.
[ترجمه گوگل]رگرسیون درمانی همچنین می تواند شامل بازگرداندن بیمار به رحم باشد
[ترجمه ترگمان]درمان رگرسیون نیز می تواند شامل گرفتن یک بیمار به درون رحم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the regression was over, Sylvia expressed amazement at what had been revealed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پسرفت به پایان رسید، سیلویا از آنچه فاش شده بود ابراز شگفتی کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی رگرسیون تمام شد، سیلویا در مورد آنچه که آشکار شده بود تعجب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Logistic regression models were used to determine which variables significantly and independently could predict bacterial pneumonia and to adjust for potential confounders.
[ترجمه گوگل]مدل‌های رگرسیون لجستیک برای تعیین اینکه کدام متغیرها به‌طور معنی‌داری و مستقل می‌توانند پنومونی باکتریایی را پیش‌بینی کنند و برای تعدیل عوامل مخدوش‌کننده بالقوه مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]از مدل های رگرسیون لجستیک برای تعیین این که کدام متغیرها به طور قابل توجهی و به طور مستقل می تواند ذات الریه باکتریایی را پیش بینی کند و برای سازگاری با confounders بالقوه مورد استفاده قرار گرفتند، استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Table V shows results of stepwise multiple linear regression analysis of outcome variables from the ventilated infants.
[ترجمه گوگل]جدول V نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه گام به گام متغیرهای نتیجه را از نوزادان تهویه شده نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول V نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند مرحله ای متغیرهای خروجی از نوزاد تهویه شده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Children oscillate between regression and progression.
[ترجمه سیروس] کودکان در حال نوسان بین پیشرفت و پسرفت می باشند.
|
[ترجمه گوگل]کودکان بین پسرفت و پیشرفت در نوسان هستند
[ترجمه ترگمان]نوسان کودکان بین رگرسیون و پیشرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The use of multiple logistic regression allowed the selection of the most useful clinical signs which are predictive of hypoxaemia.
[ترجمه گوگل]استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه امکان انتخاب مفیدترین علائم بالینی را فراهم کرد که پیش بینی کننده هیپوکسمی هستند
[ترجمه ترگمان]استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه اجازه انتخاب of علایم بالینی را داد که پیش بینی کننده of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We can use multiple regression analysis to discover the relative influence of these factors on perceptions.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم از تحلیل رگرسیون چندگانه برای کشف تأثیر نسبی این عوامل بر ادراک استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از آنالیز رگرسیون چندگانه برای کشف تاثیر نسبی این عوامل بر ادراک استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When this was faced and dealt with under regression therapy, the whole situation, including the shoulder spasm, was resolved.
[ترجمه گوگل]هنگامی که با این مشکل مواجه شد و تحت درمان رگرسیون قرار گرفت، کل وضعیت، از جمله اسپاسم شانه، حل شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این موضوع مورد بررسی قرار گرفت و تحت درمان رگرسیون قرار گرفت، کل وضعیت، از جمله تشنج شانه، حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عود (اسم)
backset, recurrence, relapse, lute, reversion, regression, recidivism, recrudescence

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

سیر قهقرایی (اسم)
regression, reflux

بسرفت (اسم)
regression

تخصصی

[حسابداری] همگرائی ،رگراسیون
[عمران و معماری] رگرسیون - همبستگی - پسروی
[زمین شناسی] پسروی، عقب نشینی آب از خشکی
[صنعت] برگشت، پس رفت، رگرسیون
[ریاضیات] برگشت
[آمار] رگرسیون
[آب و خاک] رگرسیون

انگلیسی به انگلیسی

• act of moving backward; return to a previous state, retrogression

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: A return to a previous or less advanced state 🔙
🔍 مترادف: Reversion
✅ مثال: The patient's regression after showing signs of improvement worried the doctors.
رجوع به عقب
مثال:
The holy verses of the Quran repeatedly speak about regression and returning to the previous state from which people had been liberated and saved.
آیات آسمانی قرآن مکررا درباره رجوع به عقب و برگشتن مردم به وضع سابق که از آن آزاد شده بودند و نجات پیدا کرده بودند صحبت می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

{دامپزشکی و علوم دامی}
1. بازگشت به حالت قبلی یا اولیه. 2. فروکش علائم بالینی یا یک روند بیماری. 3. در زیست شناسی، گرایش در نسل های متوالی به سمت میانگین. 4. رابطه بین جفت متغیرهای تصادفی. میانگین یک متغیر و مکان آن تحت تأثیر متغیر دیگری است.
رگرسیون
پسرفت - برگشت - عود - عقب نشینی
در فرهنگ لغت واژۀ رگرسیون از لحاظ لغوی به معنای پسروی، بازگشت و برگشت است. اما از دید آمار و ریاضیات به مفهوم بازگشت به یک مقدار متوسط یا میانگین به کار می رود. بدین معنا که برخی از پدیده ها به مرور زمان از نظر کمّی به طرف یک مقدار متوسط میل می کنند. پیشنهاد فرهنگستان برای این واژه �وایازش� می باشد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : regress
✅️ اسم ( noun ) : repression / regressiveness
✅️ صفت ( adjective ) : regressive
وایاختن: to regress
وایازش سنی: age regression
دامپزشکی و علوم دامی
تحلیل رفتن ( مثلا فولیکول )
رگرسیون یک روش آماری است که تلاش می کند تا قدرت و ویژگی رابطه بین یک متغیر وابسته ( که اغلب متغیر �نتیجه� یا �پاسخ� نامیده می شود ) و یک یا چند متغیر مستقل ( که اغلب �پیش بینی کننده�، �متغیر کمکی�، "متغیرهای توضیحی" یا "ویژگی ها" نامیده می شود ) را تعیین کند.
...
[مشاهده متن کامل]

در حیطه یادگیری ماشین، رگرسیون یکی از روش های یادگیری بدون نظارت می باشد.

regression ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: واپس روی
تعریف: سازوکاری دفاعی که ازطریق آن فرد، هنگامی که اضطراب برآمده از مشکلات بیرونی یا تعارض های درونی او را تهدید می کند، به مرحلۀ عقب تری از رشد بازمی گردد
بازگشت ؛ پسرفت
– a regression to a more primitive mode of production
– He began to show signs of regression to his childhood
– They oscillate between regression and progression
واپس روی از مکانیزم های دفاعی
predict continuous valued output

مکانیزم دفاعی بازگشت در متون روانکاوی
برگشت خوانی
یعنی برگشتن به کلمه ها یا خطوط قبلی متن در حین مطالعه و دوباره خواندن آن ها
همبستگی
واپس روی ( نوعی مکانیسم دفاعی در روانکاوی )
شیب خط که با معاوله روی محور نشان داده می شود
پس نمایی؛ بنابر پیشنهاد انجمن انفورماتیک ایران، واژه Regression Test را آزمون پس نمایی ترجمه می کنند. این واژه اصطلاحی در ادبیات آزمون و اشکال زدایی نرم افزار است. این آزمون پس از هر تغییر کد صورت می گیرد تا معلوم شود تغییرات درست بوده اند و نیز اثرات ناخواسته بر قسمت های بدون تغییر نداشته باشند.
در اقتصاد به معنی رکود

برگشت ، سیر قهقرایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس