registration

/ˌredʒəˈstreɪʃn̩//ˌredʒɪˈstreɪʃn̩/

معنی: نام نویسی، ثبت، اسم نویسی، موضوع ثبت
معانی دیگر: نوشتن، ضبط، آگاشت، هرچیز ثبت شده، مضبوط، ثبت نام، موضوع ثبت شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of registering or enrolling.

(2) تعریف: an entry recorded in a register.
مشابه: register

(3) تعریف: the total number of persons registered.

(4) تعریف: a certificate indicating that registration has taken place.

جمله های نمونه

1. Student registration starts the first week in September.
[ترجمه سین. صاد] هفته نخست سپتامبر ثبت نام دانشجویی آغاز می شود.
|
[ترجمه سین. صاد] شروع نام نویسی دانشجویی از هفته نخست سپتامبر می باشد.
|
[ترجمه Delara] در هفته اول سپتامبر ثبت نام دانش آموزان آغاز میشود
|
[ترجمه گوگل]ثبت نام دانشجویان از هفته اول شهریور ماه آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]ثبت نام دانشجویان در هفته نخست ماه سپتامبر آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Certain charities are exempt from VAT registration.
[ترجمه گوگل]برخی از موسسات خیریه از ثبت نام مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند
[ترجمه ترگمان]موسسات خیریه خاص از ثبت مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cut-off date for registration is July
[ترجمه گوگل]آخرین مهلت ثبت نام تیرماه می باشد
[ترجمه ترگمان]تاریخ قطعی ثبت نام ماه ژوئیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another driver managed to get the registration number of the car.
[ترجمه گوگل]راننده دیگری موفق به دریافت شماره ثبت خودرو شد
[ترجمه ترگمان]یک راننده دیگر موفق شد شماره ثبت اتومبیل را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The registration form showed his date of birth as August 197
[ترجمه گوگل]فرم ثبت نام تاریخ تولد او را آگوست 197 نشان می داد
[ترجمه ترگمان]فرم ثبت نام تاریخ تولد او را ۱۹۷ اوت اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The registration of several firms which have churned the accounts was revoked.
[ترجمه گوگل]ثبت چند شرکتی که حساب را مخدوش کرده بودند لغو شد
[ترجمه ترگمان]ثبت چندین شرکت که حساب های جاری را به این سو کشانده بودند، لغو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I gave the registration number of the robbers' car to the police.
[ترجمه گوگل]شماره ثبت خودرو سارقان را به پلیس دادم
[ترجمه ترگمان]شماره ثبت ماشین دزدها را به پلیس دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The police ran a check on the registration number of the car.
[ترجمه گوگل]پلیس شماره ثبت خودرو را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس شماره ثبت این اتومبیل را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is the cut-off date for registration?
[ترجمه آرزو] تاریخ قطعی برای ثبتنام چیست؟
|
[ترجمه سین. صاد] تاریخ قطعی ثبت نام کِی است؟
|
[ترجمه گوگل]مهلت ثبت نام چه تاریخی است؟
[ترجمه ترگمان]تاریخ حذف برای ثبت چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The registration of students for the course will begin on Thursday morning.
[ترجمه گوگل]ثبت نام دانشجویان در این دوره از صبح روز پنجشنبه آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]ثبت دانشجویان برای این دوره پنج شنبه صبح آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I traced my family history using the civil registration records.
[ترجمه گوگل]من سابقه خانوادگی خود را با استفاده از سوابق ثبت احوال دنبال کردم
[ترجمه ترگمان]من تاریخچه خونواده - م رو ردیابی کردم و از سوابق ثبت نام civil استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You should be eligible for registration as a student member.
[ترجمه گوگل]شما باید واجد شرایط ثبت نام به عنوان عضو دانشجو باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید واجد شرایط ثبت نام به عنوان یک عضو دانشجو باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Under the new regulation we can grant full registration to foreign lawyers.
[ترجمه گوگل]طبق مقررات جدید می توانیم ثبت نام کامل را به وکلای خارجی اعطا کنیم
[ترجمه ترگمان]براساس مقررات جدید، ما می توانیم ثبت نام کامل به وکلای خارجی بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Registration of births and deaths became compulsory in 187
[ترجمه گوگل]ثبت ولادت و وفات در سال 187 اجباری شد
[ترجمه ترگمان]ثبت نام تولدها و مرگ ها در ۱۸۷ سال اجباری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The new system will speed up the registration process.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید روند ثبت نام را تسریع خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید روند ثبت نام را تسریع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نام نویسی (اسم)
enlistment, registration, enrollment

ثبت (اسم)
entry, record, notation, roll, recording, inscription, registration, write-in

اسم نویسی (اسم)
registration, listing

موضوع ثبت (اسم)
registration

تخصصی

[کامپیوتر] ثبت نام - اطلاع دادن به سازنده ی محصولی که شما آن را خریده و نصب کرده اید. این اطلاع رسانی سودمند است، زیرا بعدها سازنده می تواند شما را از نظر به روز در آوردن محصول پشتیبانی کند.
[زمین شناسی] ثبت نام ،ثبت کردن ،نام نویسی ،اسم نویسی - فرآیند اختصاص دادن دو یا چند مجموعه دادهای کارتوگرافیک یا تصاویر رقومی که از نظر هندسی به طور عمودی در مجاورت هم قرار دارند

انگلیسی به انگلیسی

• act of registering, enrollment, act of entering into an official record
the registration of something is the recording of it in an official list.

پیشنهاد کاربران

ثبت نام ( فرایند ثبت رسمی نام و مشخصات فرد در یک فهرست یا لیست برای شرکت در یک دوره، رویداد، دریافت خدمات، و غیره ) اسم.
Example: Registration for the conference is now open.
ثبت ( عمل ثبت کردن چیزی به طور رسمی، مانند تولد، ازدواج، شرکت، خودرو و غیره ) اسم.
...
[مشاهده متن کامل]

Example: You need to complete the vehicle registration process.
مجوز ( سند یا مدرکی که نشان دهنده ثبت رسمی چیزی است ) اسم.
Example: The police checked all the riders document and vehicles main registration
( در موسیقی ) تنظیم صدا ( ترکیب و تنظیم صداهای مختلف سازها در یک ارکستر یا گروه موسیقی ) اسم.
Example: The organist adjusted the registration of the pipes.

1. ثبت 2. نام نویسی . ثبت نام
n. act of registering
مثال:
now your registration is completed.
الان ثبت نام شما کامل شده.
ثبت نام
ثبت کردن، نام نویسی، اسم نویسی، موضوع ثبت شده، کامپیوتر: ثبت، قانون فقه: ثبت کردن، علوم نظامی: ثبت تیر کردن، ثبت تیر
Registrationfromyourcontryisclosed
ثبت نام ، ثبت اطلاعات ، نام نویسی
اسم نویسی _ نام نگاشت _ ثبت نام
TRANSPORT
( also registration number ) ; ( abbreviation reg )
the official set of numbers and letters shown on the front and back of a road vehicle
حمل و نقل
مجموعه رسمی از اعداد و حروف نشان داده شده در جلو و عقب یک وسیله نقلیه جاده ای.
...
[مشاهده متن کامل]

پلاک خودرو
What's the registration of the car
?
Police are looking for a small blue car with the registration number B34 - ACS

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/registration
پلاک ماشین
کارت خودرو یا ثبت نام
registration form
license and registration
registration ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: شناسه 8
تعریف: مجموعۀ حروف و اعدادی که کلیۀ وسایل پرندۀ متعلق به هر کشور با آن مشخص شود؛ بخشی از این علائم با هماهنگی و تأیید مجامع بین‏المللی بر روی بدنه ثبت می‏شود
Registration means to bring two data sets into alignment, i. e. , to find the “best” transformation that maps one set of data onto another
در برخی متون ادبی برداشت معنی میشود
کارت شناسایی خودرو ( کارت ماشین )
May I see your license and registration?
میتونم گواهی نامه و کارت ماشینت رو ببینم؟

ثبت نام؛نام نویسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس