regionalism

/ˈriːdʒənəlɪzəm//ˈriːdʒənəlɪzəm/

معنی: ناحیه گرایی، تقسیم کشور بنواحی، منطقه سازی
معانی دیگر: تقسیم بندی کشور به استان و شهرستان (وغیره)، ویژگی محلی، خوی شهرستانی، واژه ی محلی، لهجه ی محلی، گویش محلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: regionalist (adj.), regionalist (n.)
(1) تعریف: an administrative principle of dividing an area into definable regions and subjecting these regions to local control.

(2) تعریف: a characteristic of a specific region, such as speech or cooking.

(3) تعریف: support of the interests of one's own region.

جمله های نمونه

1. A grass-roots regionalism appears to be emerging.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد یک منطقه گرایی مردمی در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که یک regionalism ریشه ای در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The other positive vote was for regionalism.
[ترجمه گوگل]رای مثبت دیگر به منطقه گرایی بود
[ترجمه ترگمان]دیگر رای مثبت برای منطقه گرایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The provincial press was a strong expression of regionalism.
[ترجمه گوگل]مطبوعات استانی بیانگر قوی منطقه گرایی بودند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات استانی بیان قوی تری از منطقه گرایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The logic of the network induces regionalism and localism.
[ترجمه گوگل]منطق شبکه، منطقه‌گرایی و بومی‌گرایی را القا می‌کند
[ترجمه ترگمان]منطق شبکه منطقه گرایی و localism را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The combination of competition, regionalism, previous relevant experience and piety about public service values determined the pattern.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از رقابت، منطقه‌گرایی، تجربه مرتبط قبلی و تقوا در مورد ارزش‌های خدمات عمومی الگو را تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از رقابت، منطقه گرایی، تجربه مرتبط قبلی و تقوا در مورد ارزش های خدمات عمومی، این الگو را تعیین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To develop production we must break down regionalism.
[ترجمه گوگل]برای توسعه تولید باید منطقه گرایی را بشکنیم
[ترجمه ترگمان]برای توسعه تولید باید منطقه گرایی را شکست دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From a technical economic and human explore impact regionalism residential various elements.
[ترجمه گوگل]از نظر فنی اقتصادی و انسانی اکتشاف تاثیر منطقه گرایی عناصر مختلف مسکونی
[ترجمه ترگمان]از یک بررسی اقتصادی و انسانی به بررسی تاثیر مولفه های مختلف مسکونی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Regionalism: A Stepping Stone or a Stumbling Stone on the Path toward Globalism?
[ترجمه گوگل]منطقه گرایی: سنگ پله یا سنگ سکندری در مسیر جهانی گرایی؟
[ترجمه ترگمان]منطقه گرایی: یک سنگ Stepping یا یک استون Stumbling در مسیر به سمت globalism؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The regionalism of Italy is reflected in its wines.
[ترجمه گوگل]منطقه گرایی ایتالیا در شراب های آن منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]تقسیمات کشوری ایتالیا در شرابه ای این کشور منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Sweden the development of regionalism has profound tradition.
[ترجمه گوگل]در سوئد توسعه منطقه گرایی سنت عمیقی دارد
[ترجمه ترگمان]در سوئد توسعه منطقه گرایی سنت عمیقی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The regionalism in East Asia brings both opportunities and challenges when China maintains its own security.
[ترجمه گوگل]زمانی که چین امنیت خود را حفظ کند، منطقه‌گرایی در شرق آسیا فرصت‌ها و چالش‌هایی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]منطقه گرایی در شرق آسیا هم فرصت ها و هم چالش هایی را به ارمغان می آورد که چین امنیت خود را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Under the trends of globalization and regional integration, regionalism is taking shape in East Asia.
[ترجمه گوگل]تحت روندهای جهانی شدن و یکپارچگی منطقه ای، منطقه گرایی در شرق آسیا در حال شکل گیری است
[ترجمه ترگمان]با گرایش جهانی شدن و ادغام منطقه ای، منطقه گرایی در شرق آسیا شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The problem of Regionalism can trace back to remote ancientry, it came out with the country.
[ترجمه گوگل]مشکل منطقه گرایی می تواند به دوران باستان دور برگردد، این مشکل با کشور مطرح شد
[ترجمه ترگمان]مساله منطقه گرایی می تواند به کنترل از راه دور برگردد، با کشور مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So China's regionalism strategy must take the road of the neo - regionalism.
[ترجمه گوگل]بنابراین استراتژی منطقه‌گرایی چین باید راه نئومنطقه‌گرایی را در پیش بگیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین استراتژی منطقه گرایی چین باید مسیر of را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For those snuggling between modernism and regionalism, Gaudi has given out his answer with no doubt.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که بین مدرنیسم و ​​منطقه گرایی درگیر هستند، گائودی بدون شک پاسخ خود را داده است
[ترجمه ترگمان]\" \"Gaudi\" در بس تر خود بین مدرنیسم و منطقه گرایی، بدون شک پاسخ خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناحیه گرایی (اسم)
regionalism

تقسیم کشور بنواحی (اسم)
regionalism

منطقه سازی (اسم)
regionalism

تخصصی

[ریاضیات] توسعه و عمران منطقه ای

انگلیسی به انگلیسی

• system of dividing an area into regions or districts
regionalism is a strong feeling of pride or loyalty that people in a region have for that region, often including a desire to govern themselves; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس