regimentation

/ˌredʒəmenˈteɪʃn̩//ˌredʒɪmenˈteɪʃn̩/

معنی: گروه بندی، بصورت هنگ در اوردن
معانی دیگر: گروه بندی، بصورت هنگ در اوردن

جمله های نمونه

1. Democracy is incompatible with excessive, bureaucratic regimentation of social life.
[ترجمه گوگل]دموکراسی با گروه بندی بیش از حد و بوروکراتیک زندگی اجتماعی ناسازگار است
[ترجمه ترگمان]دموکراسی با جنبه های اداری و اداری زندگی اجتماعی ناسازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She rebelled against the regimentation of school life.
[ترجمه گوگل]او علیه گروه زندگی مدرسه شورش کرد
[ترجمه ترگمان]او علیه گروه بندی زندگی مدرسه شورش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Discipline without regimentation was Miss Bulstrode's motto.
[ترجمه گوگل]انضباط بدون هنگ شعار خانم بولسترود بود
[ترجمه ترگمان]نظم و انضباط بدون گروه بندی شعار خانم بولست رود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We also examine about the regimentation and designation of slaves in Chin and Han dynasties.
[ترجمه گوگل]همچنین به بررسی دسته بندی و تعیین بردگان در سلسله های چین و هان می پردازیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین در مورد the و designation of در چین و سلسله هان را بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They don't want equality and regimentation.
[ترجمه گوگل]آنها برابری و هنگ نمی خواهند
[ترجمه ترگمان]ان ها به تساوی و گروه بندی نیاز ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chapter one discusses the definition and regimentation of slaves.
[ترجمه گوگل]فصل اول در مورد تعریف و دسته بندی بردگان بحث می کند
[ترجمه ترگمان]فصل یک تعریف و توصیف بردگان را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Expounded the concept of the member regimentation.
[ترجمه گوگل]مفهوم هنگ اعضا را تشریح کرد
[ترجمه ترگمان]مفهوم of عضو را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, pipeline construction regimentation and management system in China's desert areas are discussed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هنگ ساخت و ساز خط لوله و سیستم مدیریت در مناطق بیابانی چین مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، سیستم های ساخت خط لوله و سیستم مدیریت در مناطق بیابانی چین مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This arrangement presumably gave each group the advantage of economic security, but it also subjected the individual to economic regimentation.
[ترجمه گوگل]این ترتیب احتمالاً به هر گروه مزیت امنیت اقتصادی می داد، اما همچنین افراد را در معرض هنگ اقتصادی قرار می داد
[ترجمه ترگمان]این توافق احتمالا به هر گروه مزیت امنیت اقتصادی را می داد، اما در عین حال فرد را تحت فشار اقتصادی قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ideological points are still there but it's hard to believe that totalitarian regimentation could be so tight.
[ترجمه گوگل]نکات ایدئولوژیک هنوز وجود دارد، اما سخت است باور کنیم که هنگ تمامیت خواه تا این حد فشرده باشد
[ترجمه ترگمان]نقاط ایدئولوژیکی هنوز وجود دارند اما باور بر این است که regimentation مستبد می تواند اینقدر محکم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Using the imported special antirust paint prevents desquamation and regimentation.
[ترجمه گوگل]استفاده از رنگ مخصوص ضد زنگ وارداتی از پوسته پوسته شدن و هنگ شدن جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از رنگ خاص antirust از desquamation و regimentation جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every new political theory, by whatever name it called itself, led back to hierarchy and regimentation.
[ترجمه گوگل]هر نظریه سیاسی جدید، با هر نامی که خود را می نامید، به سلسله مراتب و گروه بندی منتهی می شد
[ترجمه ترگمان]هر نظریه سیاسی جدید، به هر نام که خود نامیده می شد، به سلسله مراتب و regimentation منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Working at a company known for its precision manufacturing and military - style regimentation is not easy. Mr.
[ترجمه گوگل]کار در شرکتی که به دلیل ساخت دقیق و هنگ به سبک نظامی معروف است آسان نیست آقای
[ترجمه ترگمان]کار کردن در شرکتی که به خاطر تولید دقیق و سبک نظامی معروف است، آسان نیست آقای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گروه بندی (اسم)
grouping, regimentation

بصورت هنگ در اوردن (اسم)
regimentation

انگلیسی به انگلیسی

• establishment of a military unit composed of two or more battalions; organization, act of arranging; enforcement of strict discipline and uniformity
regimentation is very strict control over a group of people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

نظم و انضباط خیلی سختگیرانه
قوانین انضباطی/کنترلی سفت و سخت

بپرس