اسم ( noun )
• (1) تعریف: a regulated routine of therapy or exercise designed to promote health or fitness.
• مشابه: discipline
• مشابه: discipline
- Calisthenics are part of her daily regimen as she prepares for the competition.
[ترجمه گوگل] کالیستنیکس بخشی از برنامه روزانه اوست که برای مسابقه آماده می شود
[ترجمه ترگمان] calisthenics بخشی از رژیم روزانه او هستند که برای رقابت آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] calisthenics بخشی از رژیم روزانه او هستند که برای رقابت آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: any system that is in place.
• مشابه: regime
• مشابه: regime
- The morning meeting is part of the office regimen.
[ترجمه گوگل] جلسه صبح بخشی از رژیم اداری است
[ترجمه ترگمان] جلسه صبح بخشی از رژیم اداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جلسه صبح بخشی از رژیم اداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید