regicide

/ˈredʒɪsaɪd//ˈredʒɪsaɪd/

معنی: قتل شاه یا حکمروا، شاه کش
معانی دیگر: شاه کشی، قتل سلطان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: regicidal (adj.)
(1) تعریف: the murder of a king.

(2) تعریف: the murderer of a king.

- Like his father, Hamlet is a regicide.
[ترجمه گوگل] هملت مانند پدرش یک خودکشی است
[ترجمه ترگمان] هملت هم مثل پدرش شاه کش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He had become czar through regicide.
[ترجمه گوگل]او از طریق خودکشی تزار شده بود
[ترجمه ترگمان]او از طریق شاه کش، تزار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some of the regicides were sentenced to death.
[ترجمه گوگل]برخی از کشنده ها به اعدام محکوم شدند
[ترجمه ترگمان]برخی از شاه کش ها به اعدام محکوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Indubitable evidences of an ancient custom of ritual regicide have been found over a great portion of the globe.
[ترجمه گوگل]شواهد غیرقابل انکاری از رسم باستانی کشتار آیینی در بخش بزرگی از کره زمین یافت شده است
[ترجمه ترگمان]مدارک مستند از رسم باستانی of، که در بخش بزرگی از کره زمین یافت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The populists resorted to conspiracy, terror and regicide.
[ترجمه گوگل]پوپولیست ها به توطئه، ترور و خودکشی متوسل شدند
[ترجمه ترگمان]The به توطئه، ترور و regicide متوسل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A daring and devious regicide or merely a clumsy archer?
[ترجمه گوگل]یک خودکشی متهور و حیله گر یا صرفاً یک کماندار دست و پا چلفتی؟
[ترجمه ترگمان]یه شاه کش و devious و یا فقط یه کماندار دست و پا چلفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Revolution and regicide a grand fact?
[ترجمه گوگل]انقلاب و خودکشی یک واقعیت بزرگ است؟
[ترجمه ترگمان]آیا انقلاب و regicide یک حقیقت بزرگ بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Game - Regicide Fortress (all civs are allowed and civs can be different). Making dock is NOT allowed .
[ترجمه گوگل]بازی - Regicide Fortress (همه سیوها مجاز هستند و سیوها می توانند متفاوت باشند) ساخت اسکله مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]دژ Game (تمام civs مجاز هستند و civs می تواند متفاوت باشد) دادن لنگر مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That would mean the king had failed to perform his function and off went his head (regicide).
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که پادشاه در انجام وظیفه خود شکست خورده و سر خود را از دست داده است (قتل عام)
[ترجمه ترگمان]این به آن معنی بود که پادشاه نتوانسته بود وظیفه خود را انجام دهد و از آنجا خارج شود (regicide)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Game - Regicide Fortress (all civilizations are allowed and civilizations can be different). Making dock is NOT allowed .
[ترجمه گوگل]بازی - قلعه Regicide (همه تمدن ها مجاز هستند و تمدن ها می توانند متفاوت باشند) ساخت اسکله مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]دژ Game (تمام تمدن ها مجاز هستند و تمدن ها ممکن است متفاوت باشند) دادن لنگر مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was arrested for being the regicide .
[ترجمه گوگل]او به جرم کشیش دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او به جرم شاه شدن دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The idea of plunder, murder, and regicide !
[ترجمه گوگل]ایده غارت، قتل، و خودکشی!
[ترجمه ترگمان]فکر دزدی و دزدی و شاه کش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had come to believe that regicide was an act of justice and the will of God.
[ترجمه گوگل]او به این باور رسیده بود که خودکشی یک عمل عدالتخواهانه و خواست خداست
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسیده بود که شاه کش یک عمل عدالت و اراده خداوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His granddaughter was Dorothea Scott, a friend of several of the regicides and a Quaker pamphleteer and preacher during the 1650s.
[ترجمه گوگل]نوه او دوروتیا اسکات بود، دوست چندین کشنده و جزوه نویس و واعظ کواکر در دهه 1650
[ترجمه ترگمان]نوه اش، دورو ته، یکی از دوستان several از the و کشیش کوی کر during در سال ۱۶۵۰ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shakespeare's famous sleepwalking scene: Lady Macbeth, driven by guilt over her part in regicide, wanders through her castle.
[ترجمه گوگل]صحنه معروف خواب‌گردی شکسپیر: لیدی مکبث که به خاطر نقش خود در خودکشی احساس گناه می‌کند، در قلعه خود سرگردان است
[ترجمه ترگمان]صحنه معروف sleepwalking شکسپیر: لیدی مکبث، که از جرم خود در regicide به جرم گناه رانده شده است، در قصر خود سرگردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قتل شاه یا حکمروا (اسم)
regicide

شاه کش (اسم)
regicide

انگلیسی به انگلیسی

• murder of a king
a regicide is a person who kills a king; a formal word.
regicide is the act of killing a king; a formal word.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم reg
📌 این ریشه، معادل "rule" "guide" و "direct" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "rule, " "guide, " یا "direct" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 incorrigible: Someone who cannot be guided or corrected due to bad habits or behavior
🔘 regime: The ruling system or governing group in power
🔘 regimented: Organized or controlled strictly by rules or guidelines
🔘 irregular: Not following normal rules or patterns, behaving unusually
🔘 regulation: A rule that guides or directs how people should behave
🔘 region: An area or section distinguished from others by specific characteristics
🔘 reign: The period during which a monarch rules or guides a kingdom
🔘 regal: Pertaining to the rule or style of a supreme ruler
🔘 regalia: Items or paraphernalia associated with royalty or high office
🔘 regency: The period during which a regent governs or rules in place of a monarch
🔘 regent: A ruler or guide acting on behalf of a monarch
🔘 regicide: The act of killing a monarch or someone who rules
🔘 regimen: A systematic plan for guidance, often in medicine or therapy
🔘 regiment: To subject to strict discipline, rules, and organization
🔘 regnant: Exercising power or authority, typically in ruling
🔘 regular: Conforming to set rules or patterns
🔘 regularity: The quality of having consistent, equal sides or angles in polygons
🔘 regulate: To adjust or control according to a set of rules or principles
🔘 regulatory: Guiding or restricting actions based on rules or principles

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The act of killing a king or monarch; king - killer 👑🩸
🔍 مترادف: King - killer
✅ مثال: The plotters were accused of regicide after they assassinated the monarch
a person who kills a king, or the act of killing a king
اسم/ شاه کُش، شاه کُشی.
اقدام به شاه کشی به معنای کشتن هدفمند یک پادشاه یا یک حاکم بر یک موجودیت سیاسی است و غالباً با غصب قدرت همراه است.
The act of killing a king or queen
کشتن شاه ، قتل حکم فرما یا ملکه
act of killing KING/QUEEN

بپرس