• (1)تعریف: one who governs in place of a disabled or underage ruler.
- The prince had been regent for nearly nine years before becoming king upon his father's death.
[ترجمه روگر] شاهزاده قبل از شاه شدن نزدیک به نه سال نایب السلطنه بود تا وقتی پدرش مرد
|
[ترجمه گوگل] شاهزاده قبل از مرگ پدرش، نزدیک به نه سال نایب السلطنه بود [ترجمه ترگمان] شاهزاده تقریبا نه سال پیش از مرگ پدرش نایب السلطنه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- During the boyhood of Peter the Great, his half-sister Sophia held power as regent.
[ترجمه گوگل] در دوران کودکی پتر کبیر، خواهر ناتنی او سوفیا به عنوان نایب السلطنه قدرت را در دست داشت [ترجمه ترگمان] سوفیا، خواهر ناتنی او، در دوران کودکی، قدرت خود را به عنوان نایب السلطنه حفظ کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a member of the governing body of an institution, such as a state university or educational system.
- The regents of the university met to discuss an increase in tuition.
[ترجمه گوگل] روسای دانشگاه برای بحث در مورد افزایش شهریه ملاقات کردند [ترجمه ترگمان] The دانشگاه برای بحث در مورد افزایش شهریه ملاقات کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: a ruler or governor.
- They appealed to the regents of the province.
[ترجمه گوگل] آنها به نایب السلطنه استان مراجعه کردند [ترجمه ترگمان] آن ها از the این استان درخواست استیناف کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. prince regent
شاهزاده نایب السلطنه
2. The Regent hotel has a superlative view of Hong Kong island.
[ترجمه گوگل]هتل ریجنت منظره ای عالی از جزیره هنگ کنگ دارد [ترجمه ترگمان]هتل نایب السلطنه نمای عالی از جزیره هنگ کنگ دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. George IV became Prince Regent in 18 because of his father's insanity.
[ترجمه گوگل]جورج چهارم در سال 18 به دلیل جنون پدرش شاهزاده جانشین شد [ترجمه ترگمان]جورج چهارم به دلیل جنون پدرش در سن ۱۸ سالگی به سلطنت رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On 10 April 1911 Ras Tasamma, the Regent, died of a stroke.
[ترجمه گوگل]در 10 آوریل 1911 راس تاسما، نایب السلطنه بر اثر سکته مغزی درگذشت [ترجمه ترگمان]در ۱۰ آوریل ۱۹۱۱، راس Tasamma، نایب السلطنه، براثر سکته درگذشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hong Kong based regent Hotels emerged as the operator of the Windsor Hotel.
[ترجمه گوگل]Regent Hotels مستقر در هنگ کنگ به عنوان اپراتور هتل ویندزور ظاهر شد [ترجمه ترگمان]هتل regent مستقر در هنگ کنگ به عنوان گرداننده هتل Windsor ظاهر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Regent John Munger participated via telephone.
[ترجمه گوگل]ریجنت جان مانگر از طریق تلفن شرکت کرد [ترجمه ترگمان]Regent جان Munger از طریق تلفن شرکت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But, all young. Too young to be Regent, I say.
[ترجمه mina yazdani] اما همه جوان هستند. به نظر من برای نایب السلطنه شدن، خیلی جوان هستند.
|
[ترجمه گوگل]اما، همه جوان من می گویم برای ریجنت بودن خیلی جوان است [ترجمه ترگمان]اما، خیلی جوان می گویم: زیادی جوان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Whatever it was, the Regent saw it as an unlooked-for opportunity.
[ترجمه گوگل]هر چه که بود، ریجنت آن را فرصتی غیر منتظره می دید [ترجمه ترگمان]هر چه بود، ریجنتز پارک این را به عنوان یک فرصت غیرمنتظره می دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The new regent was given the opportunity to determine a much more clear-cut policy than that of the 1540s.
[ترجمه گوگل]به نایب السلطنه جدید این فرصت داده شد تا سیاستی بسیار واضح تر از سیاست دهه 1540 تعیین کند [ترجمه ترگمان]نایب السلطنه جدید این فرصت را به دست آورد که سیاست clear را به مراتب بهتر از آن تعیین کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Accepted first as regent, he was in 1037 recognised as king, and Emma went into exile.
[ترجمه گوگل]او ابتدا به عنوان نایب السلطنه پذیرفته شد، در سال 1037 به عنوان پادشاه شناخته شد و اما به تبعید رفت [ترجمه ترگمان]اول به عنوان نماینده پادشاه، او در ۱۰۳۷ به عنوان پادشاه شناخته شد و اما به تبعید رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A regent assumes almost full powers.
[ترجمه گوگل]یک نایب السلطنه تقریباً قدرت کامل را در اختیار می گیرد [ترجمه ترگمان]یک نایب السلطنه تقریبا تمام قدرت را به دست می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Accurately he was only regent of the Winds, viceroy of the gods.
[ترجمه گوگل]او دقیقاً نایب السلطنه خدایان بود [ترجمه ترگمان]اون فقط نایب السلطنه بوده، فرمانده خدایان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I walked down Regent Street, with its crowds of tourists and Christmas shoppers.
[ترجمه گوگل]در خیابان ریجنت با انبوه گردشگران و خریداران کریسمس قدم زدم [ترجمه ترگمان]با جمعیت توریست ها و خریداران کریسمس در خیابان ری جنت قدم زدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. One of them, Frumentius, was appointed Regent during Ezana's childhood.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها، فرومنتیوس، در دوران کودکی ایزانا به عنوان نایب السلطنه منصوب شد [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها، Frumentius، در دوران کودکی Ezana به عنوان نایب السلطنه انتخاب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Welcome to the online home of Regent Christian Academy ( RCA ).
[ترجمه گوگل]به خانه آنلاین Regent Christian Academy (RCA) خوش آمدید [ترجمه ترگمان]به خانه آنلاین آکادمی کریستین (آر سی ای)خوش آمدید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• one who governs a state in the king's absence; member of a management board, member of a board of governors pertaining to one who rules a nation in the king's absence a regent is a person who rules a country when the king or queen is unable to rule, for example because they are too young or too ill.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم reg 📌 این ریشه، معادل "rule" "guide" و "direct" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "rule, " "guide, " یا "direct" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 incorrigible: Someone who cannot be guided or corrected due to bad habits or behavior 🔘 regime: The ruling system or governing group in power 🔘 regimented: Organized or controlled strictly by rules or guidelines 🔘 irregular: Not following normal rules or patterns, behaving unusually 🔘 regulation: A rule that guides or directs how people should behave 🔘 region: An area or section distinguished from others by specific characteristics 🔘 reign: The period during which a monarch rules or guides a kingdom 🔘 regal: Pertaining to the rule or style of a supreme ruler 🔘 regalia: Items or paraphernalia associated with royalty or high office 🔘 regency: The period during which a regent governs or rules in place of a monarch 🔘 regent: A ruler or guide acting on behalf of a monarch 🔘 regicide: The act of killing a monarch or someone who rules 🔘 regimen: A systematic plan for guidance, often in medicine or therapy 🔘 regiment: To subject to strict discipline, rules, and organization 🔘 regnant: Exercising power or authority, typically in ruling 🔘 regular: Conforming to set rules or patterns 🔘 regularity: The quality of having consistent, equal sides or angles in polygons 🔘 regulate: To adjust or control according to a set of rules or principles 🔘 regulatory: Guiding or restricting actions based on rules or principles
نائب السلطنه مثال: We are the regents of God and a regent is one who obeys and puts into practice the will of the one who sent him. ما نائب السلطنه خدا هستیم و یک نائب السلطنه کسی است که خواسته کسی که او را فرستاده اطاعت و عمل می کند.
یه نوع مدل موی ژاپنی شبیه یاکوزاها
( امریکا ) عضو هیات امنا
نایب السلطنه
someone who governs instead of a king or queen, because the king or queen is sick, absent, or still a child